در روزی که دزفول نفسش را با آه و افتخار درآمیخت، دو سرو رشید بر دستان مردمی وفادار تشییع شدند؛ پدری ایستاده تا واپسین لحظه، و فرزندی در مسیر او، که خاک شهر، گامهایشان را با بوسه به تاریخ سپرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از دزفول؛ فاطمه دقاقنژاد| در روزی که دزفول نفسش را با آه و افتخار درآمیخت، دو سرو رشید بر دستان مردمی وفادار تشییع شدند؛ پدری ایستاده تا واپسین لحظه، و فرزندی در مسیر او، که خاک شهر، گامهایشان را با بوسه به تاریخ سپرد.
به راستی آنها رشید بودند و سرنوشتی جز شهادت برای این پدر و پسر قابل تصور نبود. خوزستان امروز به احترام رشید به پا خواسته بود؛ رشیدی که ایستاد تا ما بایستیم و اکنون که خیالش از ایستادگی نوجوانان دهه هشتادی و دهه نودی راحت شد با دلی آرام شربت شهادت نوشید.
.
تاریخ جنگ تحمیلی یکی از حساسترین مقاطع تاریخ کشورمان محسوب میشود و روایت درباره این جنگ و ایثار و جانفشانی رزمندگان در دوران دفاع مقدس همواره یکی از رسالتهای اساسی و مهم صاحبان قلم است. به نظر میرسد اکنون وقت آن رسیده که نویسندگان و صاحبان قلم به صحنه بیایند تا ناگفتههایی را از رشادتهای سردار رشید از اول انقلاب تاکنون برای نسل جدید تبیین کنند. خصوصا ً رشادتهای رشید در عملیاتهای بدر، خیبر و فاو که وی چطور رژیم بعث عراق را بیچاره کرد.
باید گفته شود که سردار رشید در این سالها چه نقشآفرینیهای خاموشی برای سربلندی و عزت کشورمان ایفا کرده است. نسل جدید عمیقاً نیازمند آشنایی با اسطورههای معاصر همچون سردار حاج قاسم سلیمانی و غلامعلی رشید و بسیاری از سرداران قهرمان کشور هستند.
با تمام این تفاسیر؛ حوالی ساعت ۸ صبح، از حوالی حاج مرادی تا طلوعی در سبزقبا، دزفول سنگینی فقدانی را بر دوش کشید؛ پیکری که سالها ایستاد تا ما بایستیم. بالاخره سردار رشید به سمت خانه ابدی خود هدایت شد تا در آنجا آرام بگیرد.
خیابانهای دزفول، امروز دوباره صدای حماسه گرفتند. کوچههایی که روزگاری بوی مقاومت میدادند، حالا با اشک و افتخار، پیکر سرداری را بدرقه میکردند که فرزند همین خاک بود؛ سردار رشید، مردی از تبار غیرت و غربتکُشان جنگ، از همان نسلی که در التهاب آژیرها، بزرگ شد و بیصدا اما پرصلابت، تاریخ ساخت.
صبح دزفول آرام نبود. از خانهای ساده در دل شهر، تا قدم به قدم مسیر حاج مرادی تا سبزقبا، تابوتی بر دوش بود که نه فقط جسم یک فرمانده، که خاطره یک دوران را حمل میکرد. زمزمههای «سلام بر سردار» با صدای گریه جمعیت و اشک پیرزنان درهم آمیخته بود. جوانانی که سالها شاگرد مکتب او بودند، امروز در سایه تابوتش ایستاده بودند، بغض در گلو، افتخار در دل.
اهالی دزفول میدانند که سردار رشید، فقط یک نظامی نبود. او فرمانده روزهای سخت نبرد، بود. مردی که حتی در اوج مسئولیت، گمنامی را ترجیح میداد، و تا آخرین نفس، برای امنیت و آرامش مردم وطنش در کنار مردم ایستاده بود.
از کوچههای جنب مسجد جامع گرفته تا مسیر سبزقبا، دزفول یکپارچه بدرقه شد. مردم نه تنها از سراسر استان خوزستان بلکه از استانهای همجوار خودشان را برای بیعت با فرمانده رسانده بودند؛ آمده بودند برای وداع با مردی که صلابت نگاهش، مرهمی بود بر زخم سالها.
امروز دزفول نه یک پیکر، که یک خاطره بزرگ را به خاک سپرد. اما وجدان بیدار این شهر، هر صبح با صدای پای همان سردار بیدار میشود. همان صدایی که سالها در دل تهدید و ناامیدی، نوید استقامت میداد.
به گزارش تسنیم، سردار سپهبد غلامعلی رشید به همراه فرزندش حجت الاسلام دکتر امینعباس رشید بامداد جمعه ۲۳ خرداد در آغازین ساعات جنگ تحمیلی توسط جنگندههای رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. روحشان شاد و راهشان پررهرو باد.
انتهای پیام/
- نویسنده: تسنیم tasnimnews