خبرنگار بی‌سنگر در خط مقدم جنگ روایت‌ها
خبرنگار بی‌سنگر در خط مقدم جنگ روایت‌ها

۱۷ مرداد، فقط یک مناسبت تقویمی نیست؛ یادآور مردان و زنانی‌ست که با جان و قلم، روایت حقیقت را زنده نگه می‌دارند. اما در دل این روز، پرسشی تلخ نهفته است: آیا خبرنگار، خود شنیده می‌شود؟

– اخبار استانها –

به گزارش خبرگزاری تسنیم از ساری، طرح این پرسش در روز خبرنگار که فرصتی برای پردازش به مشکلات خبرنگاری است ضروری بود و باید پرسید خبرنگار که باید روایت‌گر باشد، خود چقدر مجال روایت دارد؟ و چقدر دیده، حمایت و فهمیده می‌شود؟

در جهانی که روایت‌ها تعیین‌کننده واقعیت‌اند، خبرنگار نه تنها حامل خبر، که رزمنده‌ای بی‌سلاح در میدان جنگ نرم است. امروز، رسانه‌ها به ابزار قدرت بدل شده‌اند و خبرنگار در دل طوفان تحریف، عملیات روانی و بمباران اطلاعاتی، تنها کسی‌ست که هنوز می‌تواند بین «واقعیت» و «تصویر ساخته‌شده از واقعیت» فاصله بگذارد. اما آیا، این «رزمنده خط مقدم»، زنده و سرپا نگه داشته شده است؟

از خبرنگاری که با تلفن شخصی و بدون بیمه، زیر بار گرما و بی‌پولی، در مناطق بحرانی خبر می‌نویسد؛ تا آن‌که در اتاق تحریریه، کلماتش را خط‌خطی می‌کند. از خبرنگاری که در گزارش اجتماعی‌اش درد مردم را فریاد می‌زند، اما خودش هیچ تریبونی برای گفتن دردهای خود ندارد باید بیشتر گفت و شنید. خبرنگاری شغلی‌ست که هم شریف است و هم فرساینده. هم مأمور به حقیقت است و هم محصور در محدودیت.

خبرنگاری، شغلی پرخطر با کمترین حمایت

برای درک وضعیت خبرنگاران کافی‌ست به آمارهای رسمی و غیررسمی نگاه کنیم؛ درصد کمی از خبرنگاران کشور و مازندران دارای قرارداد رسمی و بیمه کامل هستند. بسیاری از آن‌ها با قراردادهای ناچیز، حقوق‌های کم، و امنیت شغلی ناپایدار کار می‌کنند. به‌ویژه در شهرستان‌ها، خبرنگاری اغلب یک شغل تمام‌وقت بی‌دستمزد است؛ عشق است که آنان را نگه داشته، نه سیاست‌های حمایتی.

خبرنگاری که در یک حادثه طبیعی مثل سیل یا زلزله حضور می‌یابد، هیچ بیمه‌ای برای خطر جانی ندارد. خبرنگاری که در مورد یک پرونده فساد تحقیق می‌کند، اگر با تهدید مواجه شود، نه وکیل دارد، نه حمایت حقوقی. خبرنگاری که شب تا صبح برای تدوین یک گزارش می‌نشیند، حتی دستمزدش در برخی رسانه‌ها ماه‌ها بعد هم پرداخت نمی‌شود.

در این شرایط، بسیاری از خبرنگاران ناچار به ترک رسانه می‌شوند. این معضلی است که رسانه با آن روبروست و در مازندران نیز این مسئله دیده می‌شود.

بعضی‌ها جذب روابط عمومی‌ها می‌شوند و بسیاری هم به مشاغل دیگر روی می‌آورند. این خروج نیروهای با تجربه، به معنای تضعیف سرمایه انسانی رسانه‌ای است؛ آن‌هم در زمانی که بیش از همیشه به روایت‌گران صادق نیاز داریم. به تبیین روایت‌ها. به تحلیل و تحقیق و واقع نگری.

 روایت را چه کسی می‌نویسد، اگر خبرنگار حذف شود؟

در دوران جنگ سخت، سربازان پشت سنگرند؛ در جنگ نرم، خبرنگاران در صف اول. اما فرق اینجاست که خبرنگار نه سلاح دارد، نه سنگر. او باید با قلم و دوربین، حقیقت را ثبت کند؛ آن‌هم در برابر موجی از رسانه‌های معاند، شبکه‌های مجهول‌الهویه، و اتاق‌های فکر ضدایرانی.

در چنین شرایطی، آیا ما به اندازه کافی خبرنگار حرفه‌ای، جسور و آموزش‌دیده داریم؟ آیا این خبرنگار، آن‌قدر توانمند شده که بتواند روایت خود را مقابل روایت دشمن قرار دهد؟ اگر نه، چرا؟

پاسخ ساده است: چون خبرنگار، به جای تمرکز بر کیفیت محتوا، روزانه با هزار دغدغه ابتدایی مانند «آیا پول کرایه راه برگشتم را می‌دهند یا نه؟» درگیر است. چگونه می‌شود از خبرنگاری که دغدغه معیشت دارد، انتظار مبارزه در نبرد روایت‌ها را داشت؟

خبرنگارِ روایت‌گر رکن اصلی در جنگ روایت‌ها، نه فقط ناقل خبر

امروز دیگر خبرنگار کسی نیست که فقط آنچه را دیده، بنویسد. او باید بفهمد، تحلیل کند، بسازد و روایت دهد. جنگ روایت‌ها یعنی تلاش برای تسلط بر ذهن‌ها؛ و در این جنگ، خبرنگار نه فقط راوی که تحلیلگر است. نه فقط ناقل واقعیت که شکل‌دهنده به درک عمومی‌ست.

خبرنگاری که درک روایی ندارد، خیلی زود به ابزاری تبدیل می‌شود برای بازنشر روایت دیگران. اما خبرنگاری که آموزش دیده، تحلیل‌گر است، زبان تصویر و واژه را می‌شناسد، و به سواد رسانه‌ای مجهز است، می‌تواند خط روایت مستقل و بومی تولید کند.

در نتیجه، خبرنگار باید مورد آموزش پیوسته قرار بگیرد: سواد رسانه‌ای، تحلیل گفتمان، زبان تصویر، مهارت در روایت‌سازی، و فهم تحولات جامعه. این چیزی‌ست که فعلاً در آموزش‌های خبرنگاری ما یا وجود ندارد، یا بسیار ابتدایی‌ست.

مشکلات خبرنگاران از زبان خودشان

من خبرنگارم با همه دغدغه‌های خبرنگاری. خبرنگاران از نقاط مختلف مازندران چند موضوع را همواره مطرح می‌کنند:

معیشت، امنیت  شغلی و بسیاری از خبرنگاران  که قرارداد ندارند. هر لحظه ممکن است اخراج هم بشوند.

تهدید و فشار درباره گزارشات زمین‌خواری، فساد یا ناکارآمدی، با تماس‌های تهدیدآمیز پاسخ داده می‌شود.

و در نهایت بی‌اعتمادی اجتماعی به رسانه در میان مردم موضوعاتی است که باید به آن و دلایل آن پرداخت.

نبود صنف مؤثر  نیز بر مشکلات خبرنگاری افزوده است و خانه‌ی مطبوعات یا انجمن‌ها اغلب درگیر مسائل اداری‌اند و به دغدغه‌های واقعی خبرنگاران پاسخ داده نمی‌شود.

باید گفت: مشکلات خبرنگاران فقط با گرامی‌داشت سالانه حل نمی‌شود. روز خبرنگار اگر بهانه‌ای برای انتشار عکس گل و شیرینی باشد، فراموش خواهد شد؛ اما اگر تبدیل شود به نقطه‌ی شروع بازنگری در بدنه رسانه‌ای کشور و استان مازندران، می‌تواند ثمربخش باشد. ایجاد نظام صنفی واقعی برای حمایت از حقوق خبرنگاران، با امکان پیگیری قانونی، تضمین حقوق پایه، بیمه و امنیت شغلی حتی در رسانه‌های محلی و شهرستانی  و آموزش‌های حرفه‌ای مداوم در زمینه سواد رسانه‌ای، جنگ روایت‌ها، تحلیل گفتمان و امنیت دیجیتال و تقویت رسانه‌ بومی  سبب می‌شود خبرنگار مجبور نباشد زرد نویس شود.

امکان دسترسی  سریع به اطلاعات برای تسهیل تحقیق و گزارش‌نویسی و  برخورد با عاملان تهدید خبرنگاران در پرونده‌های فساد، زمین‌خواری و تخلف اداری اهمیت دارد.

به گزارش تسنیم، خبرنگار امروز در میانه میدان جنگ نرم است؛ می‌جنگد، می‌نویسد، و اغلب نادیده گرفته می‌شود. اما این صدا را اگر خاموش کنیم، روایت دیگران بلندتر خواهد شد. صدای خبرنگار، نه صدای فردی خاص، که صدای جامعه‌ای‌ست که هنوز می‌خواهد بداند، بفهمد، و تغییر کند.

روز خبرنگار، روز گل و تقدیر نیست؛ روز بازنگری است. باید بپرسیم: آیا این خبرنگار که بار روایت را بر دوش دارد، خودش شنیده می‌شود؟ و اگر نه، چه کسی در نبرد روایت‌ها، ما را نمایندگی خواهد کرد؟

انتهای پیام/

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]