همزمان با سفر استانی رئیسجمهور به کهگیلویه و بویراحمد، نامهای سرگشاده از سوی دختر یکی از رأیدهندگان منطقه، خطاب به او منتشر شد که محور آن انتقاد از عدم تحقق وعدهها و نگرانی جدی درباره نابودی زیستکره دنا توسط سدهای خرسان ۳ و ماندگان است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از یاسوج، پاکت نامهٔ دختری به نام دنا بویراحمدی اصل در آستانهٔ سفر رئیس جمهور، باز شد.
در این نامه آمده است:
سلام آقای رئیس جمهور، من، دنا هستم دختری از دامنه های دنایِ کهگیلویه و بویراحمد، سربلند، استوار و رو سپید.
بابایِ من از جنسِ همان مردانی چون آقای داراب قنبری هست که در ایام انتخابات و ۱۵ تیر ۱۴٠۳ و در اوج گرمایِ بیش از ۵٠ درجه! پدر ۱۲٠ ساله اش در روستای بردلا از توابع شهرستان گتوندِ خوزستان را روی کول خود حمل کرد و می گفت این رأی پایان دردها و رنجهای ملت ایران است! (یادتونه؟)
آقای رئیس جمهور شنیدم که قرار هست به استان ما بیایی.!
می دانم که به قانون اساسی اعتقاد داری اما دلم می خواست ۱۲ آذر که روز قانون اساسی هست به استان ما تشریف می آوردید تا اصل های ۴۸ و ۵۰ قانون اساسیِ نقض شده در حفاظت از محیط زیست دنا را برایتان می خواندم که اصل ۴۸ قانون اساسی می گوید:*
در بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استان ها و توزیع فعالیت های اقتصادی میان استان ها و مناطق مختلف کشور، باید تبعیض در کار نباشد. به طوری که هر منطقه فراخور نیازها و استعداد رشد خود، سرمایه و امکانات لازم در دسترس داشته باشد!
و اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را هم با صدای بلند که پژواک صدایم در کوه و کمرهای دنا تا دماوند می پیچید برایتان می خواندم که می گوید:
در جمهوری اسلامی، حفاظت محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات اجتماعی رو به رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است.
آری آقای رئیس جمهور: محیط زیست، اکوسیستم و اقلیمِ دنا در حالِ نابودی است.
ذخیره گاه زیست کرهٔ دنا با ۲هزار گونه گیاهی و جانوری که در حکم یک گنجینه طبیعی جهانی و یکی از مهمترین زیستگاه های کشور هست در حال جان کندن و نفسهای آخر هست! طبیعت دنای شمالی و رودخانه هایش با احداث سدهای خرسان ۳ و ماندگان در معرضِ انقراض هستند!
آقای پزشکیان ۱۳ آذر هم روز تکریم مادران و همسران شهدا هست ای کاش ۱۳ آذر به استان ما تشریف می آوردید تا در مسیر برگشت به پایتخت! از گوشه پنجره هواپیما به پائین دست و به منطقه سادات محمودی خوب نگاه می کردی و آنجا گلزار چندین نفر از پدرانِ شهید و فرزندان شهدای این مادرانِ شهید را می دیدید که بواسطه اجرای سد خرسان ۳ باید قبور شهدا را جابجا کنند! اینو که دیگه اعتقاد دارید؟
به یکی از همون کارشناسان تان بگوئید تا در نهج البلاغه خطبه ای مرتبط با جابجایی قبور شهدا را پیدا کنند و با هم بخوانید! که آیا جابجایی قبر شهدا بخاطر یک سد! صواب هست و ثواب؟ یا خلاف است و خطا؟!
آقای رئیس جمهور نمیدانم مردم استانم برای استقبال از شما چند کیلومتر صف تشکیل می دهند یا نه؟!
و نمیدانم برای بدرقه تون زنجیره انسانی تشکیل خواهند داد یا نه؟!
اما من بعنوان دختری که فرزند یک معلم بازنشسته هستم و پدرم همگام با همان مرد روستایی برد لاییِ گتوندیِ خوزستانی به شما رأی هم داد به سیل جمعیت مشتاقتان نخواهیم پیوست!
دیگه زیر پای جمعیت لِه نخواهیم شد!
چون آن رأیِ بابایِ من و آن پدرِ خوزستانی به شما نه پایان دردها بود و نه پایان رنجهای ملت ایران! بلکه رنجهایمان بیشتر و دردهایمان هم بیشتر تر شد!
اما می دانم که نامه های مردمی زیادی دارید و هر شخصی برایتان پاکت نامه ای جداگانه دارد! اما من نه نامه ای نه پاکتی، نه عرضی دارم و نه عریضه ای!
درخواست و نیاز مادی هم ندارم! پدرم برایم تعریف کرد: اواخر دوران خدمتم، مدیر یک دبیرستان غیر انتفاعی بودم مادری برای تقسیط شهریه فرزندش کارت یارانه اش را گرو گذاشت! قبول کردم اما نمایندهٔ مؤسسِ آموزشگاه نپذیرفت! فردای آن روز پدرم نامهٔ استعفایش را نوشت و گفت: مدیری که اختیار تقسیط شهریه یک مادر برای فرزندش را ندارد باید برای همیشه از مدیریت و آموزش و پرورش کنار برود!
آقای رئیس جمهور محتوای پاکت نامه من هم همین هست که اگر قدرت رهایی از رنج برنج ! درد دارو و دلار ، گرانی گوشت! مهار مرغ و میوه و مسکن در توانتان نیست اگر توان توقف سد خرسان و ماندگان را هم ندارید! چرا معطلی؟! خطبه ای از نهج البلاغه در مورد اختیار و حکومت را پیدا کن، بخوان و…!
آقای رئیس جمهور می دانی که آن پیر مردِ خدا بیامرز آخرین رأی اش را برای شما داد و در آذر ماه پارسال مُرد و تا آذرماه آینده هم پیرمردهای زیادی از خطه زاگرس که به شما رأی داده بودند از ارزان شدن خوراک و پوشاک و مسکن دیگه نا امید شده و خواهند مُرد!
حالا که از آنان دیگه گذشته، حداقل برایِ دختران و نوه های آن پیرمردانِ یادگار بردلا و برد پهن زیلایی، برای دختران سادات محمودی، اجازه ندهید که ۱٠ هزار جمعیتِ روستایی بخاطر یک سد آواره شوند! نگذارید جوامع محلی و آثار باستانی و بافت های تاریخیِ استان زیر آب یک سد بروند!نگذار چندین قبر شهید و میلیون ها درخت بلوط زاگرس زیر آبِ یک سد مدفون شوند! حداقل دنا را برای دختری به نام دنا حفظ کن! آقای پزشکیان سایهٔ شومِ سد خرسان ۳ و ماندگان بر مرگِ سایهٔ بلوطهای زاگرس، بسی سنگینی می کند!
می دانی که آهِ این مردم و آهِ طبیعت دنا و کائنات بسی فراگیر است! جنگلهای زاگرس شاید دیگه (مِه) نداشته باشند! اما (آه) دارند!! در مسیر رفت و برگشت! مواظبِ آهِ جنگلهایِ زاگرس به خصوص دنای شمالی باش!خدا نگهدارتان باد،
از طرف دنا بویراحمدی اصل
انتهای پیام /
- نویسنده: تسنیم tasnimnews
