ماهیت دشمنی آمریکا با ملت ایران، نه تاکتیکی بلکه ذاتی است
ماهیت دشمنی آمریکا با ملت ایران، نه تاکتیکی بلکه ذاتی است

جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای به مناسبت ۱۳ آبان ۱۴۰۴ اعلام کرد: ماهیت دشمنی آمریکا با ملت ایران، نه تاکتیکی بلکه ذاتی است.

به گزارش خبرگزاری مهر، جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای به مناسبت ۱۳ آبان ۱۴۰۴ اعلام کرد: ماهیت دشمنی آمریکا با ملت ایران، نه تاکتیکی بلکه ذاتی است. از کاپیتولاسیون تا تحریم، و از کودتا تا جنگ شناختی، چهره‌ی نظام سلطه هرگز تغییر نکرده است. امروز میدان نبرد، در ذهن و رسانه شکل گرفته اما حقیقت همان است؛ «ما ملت اما حسینیم، و شکست در قاموس انقلاب معنا ندارد.

متن بیانیه به این شرح است:

۱۳ آبان ۱۴۰۴، نه فقط یادآور رویدادی تاریخی بلکه صحنه‌ی نمایش تازه‌ای از نبرد تمدنی میان ملت‌های بیدار و نظام سلطه است. ما در مقطعی به‌سر می‌بریم که سیمای کریه و نفرت‌انگیز آمریکا، اروپای مدعی تمدن، و ائتلاف عربی صهیونیستی بیش از هر زمان برملا شده است.

برای شناخت ابعاد این رویارویی، باید از گذشته دور این رابطه را رصد کرد. بیش از هفتاد سال پیش، «آیزنهاور» رئیس‌جمهور آمریکا درباره‌ی ایران گفت: گمان نمی‌کنم منطقه‌ای مهم‌تر از ایران روی نقشه جغرافیایی جهان وجود داشته باشد. ایران در میان کشورهای خاورمیانه، از نظر موقعیت راهبردی در برابر اتحاد شوروی، حساس‌ترین و حیاتی‌ترین کشور است. از دست رفتن ایران و افتادنش به حوزه نفوذ شوروی، ضربه‌ای بزرگ به موقعیت ایالات متحده و جهان آزاد در خاورمیانه خواهد بود.

او هنوز از انقلاب اسلامی خبر نداشت، امّا اهمیت ژئوپلیتیک و اقتصادی و استراتژیک ایران را دریافته بود و ایران هنوز همان نقطه‌ی حساس نقشه‌ی جهان است که آیزنهاور از آن می‌ترسید و اکنون ترامپ و نتانیاهو در کابوس آن به سر می‌برند.

غرب با این عقبه نگاه استعماری از دل رنسانس، بر پایه‌ی جهان‌بینیِ انسان بنیان و خداگریز لیبرال دموکراسی رابطه‌اش را با دنیا پایه‌ریزی کرد. بر این مبنا علوم انسانی، فلسفه، تاریخ، اخلاق و حتی علوم تجربی و ریاضی، را بر مؤلفه‌های تفکر سکولار مهندسی کردند. جریان غرب‌گرایی در جهان و در دوره‌ی قاجار و پهلوی در ایران رخنه کرد و به مکتب تجدد و مدرنیته و تشکیل سازمان‌هایی همچون فراماسونری انجامید. روح سرکش و دین ستیز غرب، آرام‌آرام و هدفمند در لایه‌های آموزشی، فرهنگی و سیاسی کشورمان نفوذ کرد و پرشتاب ایران را به دروازه‌ی وابستگی کشاند.

جماعتی از شبه روشنفکران غرب زده، با سفر به اروپا و آمریکا در دام تقلید از غرب افتادند و تفکر و سبک زندگی آن دیار را به داخل کشور کشیدند.

با علمداری مشخص امام خمینی از دهه چهل، نظام سلطه در برابر موجی از مقاومت دینی به شیوه‌های انقلابی قرار گرفت. غرب در پروژه‌ای هدفمند کوشید جایگزین دیگری را برای انحراف قیام مردم از جنس تحجر، التقاط و سلطنت و ملی گرایی سکولار جا بیندازد، امّا مخالفت امام خمینی (ره) مقابل کاپیتولاسیون در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ تبعید از کشور را، هزینه او برای مبارزه و مقاومت قرار داد.

امام (ره) در همان روز، با نهیبی تاریخی طومار اقتدار آمریکا را در هم پیچید و در مذمت کاپیتلاسیون گفت: «دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگ‌های آمریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکائی را زیر بگیرد باز خواست از او می‌کنند، اگر شاه ایران یک سگ امریکائی را زیر بگیرد باز خواست می‌کنند و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگ‌تر مقام را زیر بگیرد هیچکس حق تعرض ندارد.»

جمعیت جانبازان معتقد است از همان‌جا، مسیر دشمنی مکتب امام با مکتب خودبرتربین لیبرال دموکراسی آشکار شد. ۱۳ آبان ۵۷ فصل دیگری از صحنه گردانی مردم در مقابله با خشونت، تهدید و کشتار، با شهادت دانش آموزان و دانشجویان رقم خورد. خون بهای دانش آموزان مظلوم، انقلابی بزرگ‌تر از انقلاب بهمن ۵۷ را در اشغال لانه جاسوسی آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ رقم زد و نشان داد مسئله سفارت آمریکا جمع‌آوری اطلاعات نبود بلکه با تشکیل اتاق توطئه، در پی سازماندهی بازماندگان شاه، برخی افراد ارتش و دیگران برای اقدام علیه انقلاب بود که دانشجویان با فهم این مسئله و تحقیر آمریکا، ۴۴۴ روز سفارت را در تصرف خود باقی نگه داشتند.

طراحی کودتاها، مسلح کردن گروهک‌ها، آتش افروزی بین قومیت‌ها و بالاخره جنگ تحمیلی هشت ساله و افروختن فتنه استحاله و تجزیه جمهوری اسلامی و منطقه نشان داد: «ذات استکباری آمریکا با ذات استقلال‌طلبانه انقلاب اسلامی سازگار نبود و اختلاف آمریکا و جمهوری اسلامی نه یک اختلاف تاکتیکی و موردی، بلکه اختلافی ذاتی است. مسئله آمریکا با جمهوری اسلامی، ناسازگاری ذاتی و تقابل منافع است.» (مقام معظم رهبری ۱۲ آبان ۱۴۰۴)

در جنگ شناختی و ترکیبی جبهه عبری غربی عربی، با تمام ظرفیت‌های تدارکاتی، اطلاعاتی و نظامی ناتو و هم پیمانان آمریکا در توهم فروپاشی انقلاب اسلامی بودند. امّا ملت به پشتوانه‌ی امام و رهبری از خاک سلحشورپرور ایران، امنیت و عزت آفرید.

پس از رحلت امام، دشمن گمان برد راه انقلاب پایان یافته است. اما پرچم به‌دست خلف صالحش به اهتزاز درآمد. جبهه‌ی غرب‌گرا که در دولت‌های گوناگون از هاشمی تا روحانی امتداد یافت، کوشید مسیر انقلاب را به مدار لیبرال سرمایه‌داری بکشاند. آنان توسعه را در وابستگی به غرب معنا کردند و مقاومت را به عقب‌ماندگی تعبیر نمودند.

شعار «مرگ بر آمریکا» در اندیشه دولت روحانی حذف شد، درِ تعامل با چین و روسیه بسته شد، و نگاه ملت، دوباره به غرب دوخته شد؛ اما تجربه برهمگان آشکار ساخت که هرگاه به سوی غرب رفته‌ایم، سیلی تحقیر و خیانت دریافت کرده‌ایم.

روی کار آمدن دولت انقلابی، تلاشی بود برای بازگرداندن قطار انقلاب به ریل اصلی خود؛ با این‌همه، بحران نفوذ و نفَس غرب‌زدگان، مسیر را نیمه‌کاره گذاشت.

اکنون آمریکا و رژیم صهیونیستی با تمام توان در کمین تکرار جنگی ترکیبی سخت و نرم با ایران‌اند: از تحریف ذهن تا تحریم آب و نان، از جنگ رسانه تا جنگ شناختی. دشمن به‌دنبال قطع ریشه‌های هویت اسلامی است تا ولایت فقیه را از جایگاهش برکَند و قانون اساسی را از روح ایمان تهی سازد.

می‌خواهند «ایرانِ بی‌خاصیت» بسازند، امّا حتی بدان هم قانع نیستند؛ در نقشه‌هایشان، «ایرانِ تجزیه‌شده» مطلوب است. همان‌گونه که برای عراق، سوریه، ترکیه و حتی لبنان کشیده‌اند، می‌خواهند امت اسلام را به قبیله‌های متخاصم تبدیل کنند تا دیگر هیچ ملت اسلامی به وسعت و شکوه ایران نرسد.

ولی وعده‌ی الهی حق است، همان وعده‌ای که از زبان رهبر حکیم انقلاب بارها تکرار شده: «وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ ».(۱۷۳ صافات)

جمعیت جانبازان معتقد است در مقابل این طوفان، یک راه وجود دارد: ایستادگی و استقامت مومنانه. جبهه‌ی مؤمنان و نیروهای انقلابی، مقاومت در برابر نظام سلطه را تکلیف الهی می‌دانند، نه انتخاب سیاسی. می‌دانند که در این راه ممکن است سختی‌ها، شهادت‌ها و ویرانی‌هایی باشد؛ اما آینده از آنِ حزب الله و ملت‌های صبور و بصیر است.

رها کردن میدان، دشمن را جسورتر می‌کند؛ اما استقامت، او را فرسوده و ناکام می‌سازد. امروز جریان روشن‌فکریِ غرب‌زده با تولید محتوا، فیلم، مقاله و شعارهای هویت گریز و فریبنده، می‌کوشد دل مردم را خالی کند. آنان در ظاهر از اصلاح، سخن می‌گویند، اما در باطن جز تسلیم نمی‌خواهند.

نام و چهره‌های حقیقی و حقوقی‌هایشان تغییر می‌کند، اما اندیشه‌شان همان است: روحانی، ظریف، خاتمی، کروبی، نصیری و مجموعه‌ای که از کسوت روحانیت تا حلقه‌ی فکریِ لیبرال، با یک هدف مشترک به عنوان پیاده‌نظام ناتوی فکری در تهران به میدان آمده‌اند؛ شکستن روح استقامت بر معنای هویت دینی.

جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی بر این باور است ملت ما، فرزندان همان مدرسه‌ی عاشوراست که خون را بر شمشیر پیروز کرد. امروز ۱۳ آبان ۱۴۰۴، «متحد و استوار مقابل استکبار» صحنه‌ای تازه از همان نبرد دیرین است: نبرد حق و باطل، نبرد عقلانیت الهی و جهالت دین ستیز لیبرال دموکراسی.

صحنه‌ی آرایش دشمن و میدان ما دیگر شبیه گذشته نیست؛ اما این حقیقت همچنان استوار است که: در مکتب انقلاب اسلامی، شکست وجود ندارد. ما ملت اما حسینیم. «احدی الحسنیین» پرچم همیشه در اهتزاز ماست.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]