مشهور است که در هنگام بحرانهای بزرگ مانند جنگ، آنچه اهمیت دارد نه پیروزی یا شکستهای ابتدایی بلکه نتیجه نهایی نبرد است.
اقتصادآنلاین – محمد بیات؛ در سالهای ابتدایی جنگ جهانی دوم بسیاری از سیاست مداران وقت از تغییر نقشه اروپا به نفع نظامهای فاشیستی نازیستی سخن میگفتند.
در نهایت اما این شوروی کمونیستی و آمریکای کاپیتالیستی بودند که توانستند برلین را اشغال کرده و به عنوان فاتحان بزرگ جنگ جهانی دوم معرفی شوند.
اکنون با تشدید رقابت ژئواستراتژیک میان آمریکا، چین و روسیه شکافهای ژئوپلیتکی در نقاط مختلف جهان بیش از پیش آماده فعال شدن هستند.
دولت بایدن در رقابت با پکن قصد داشت به وسیله عادیسازی میان ریاض تلآویو، کریدور «هند خاورمیانه اروپا» را وارد فاز اجرایی کند اما عملیات طوفان الاقصی همه چیز را تغییر داد.
عملیات گردانهای نظامی حماس در عمق سرزمینهای اشغالی سبب توقف روند ادغام اسرائیل در خاورمیانه عربی و شکل گیری بلوک واحد اما متزلزل در برابر چین، روسیه و ایران شد.
حال با گذشت بیش از شش ماه از تجاوز همهجانبه اسرائیل به غزه، آغاز شمارش معکوس برای حمله زمینی رژیم به جنوب لبنان و تداوم وضعیت امنیتی در دریای سرخ به نظر میرسد که تلآویو وارد وضعیت خطرناکی شده است.
کشتار وسیع غیرنظامیان و اوضاع فجیع انسانی در غزه سبب شده است تا بیش از ۹۰ درصد افکارعمومی جهان مخالف عادی سازی روابط با اسرائیل باشند.
پیش از هفتم اکتبر، سعودی صرفاً به دنبال تأمین منافع ملی خود در روند مذاکرات صلح بود اما امروزه به دلیل فشار افکار عمومی تشکیل دولت فلسطین یا دریافت تضمین معتبر در اینباره را شرط عادی سازی قرار داده است.
در شرایط کنونی بسیاری از اندیشکدههای غربی معتقدند که جنگ غزه آزمونی بزرگ برای پیمان ابراهیم و آینده عادیسازی روابط میان اسرائیل با کشورهای محافظهکار سنی است.
با توجه به نکات فوق به نظر میرسد تلآویو با سه سناریو در تنظیم روابط با کشورهای منطقه و تثبیت جایگاه خود در خاورمیانه مواجه است. در روند نگارش این سناریوها فرض بر توقف کامل جنگ تا پیش از فرا رسیدن ماه جولای است.
در سناریو نخست کشورهای عرب منطقه به دلیل تعداد بالا شهدا و تخریب گسترده غزه تصمیم خواهند گرفت که در کوتاه مدت به سمت گزینه عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت نکنند.
در این فرضیه حکام منطقه تحت تأثیر افکار عمومی تصمیم خواهند گرفت تا فعلاً گزینه «تطبیع» را کنار گذاشته تا شرایط سیاسی امنیتی لازم مانند تغییر کابینه در اسرائیل فراهم شود.
با توجه به عدم قطع ارتباط میان اسرائیل و اعضای پیمان ابراهیم در هنگام جنگ به نظر نمیرسد پس از پایان جنگ نیز کشورهای عرب منطقه تصمیمی متفاوت اتخاذ کرده و به دنبال عقب نشینی از گزینه عادی سازی روابط باشند.
سناریو دوم حکایت از تداوم مذاکرات صلح میان تلآویو ریاض با میانجی گری واشنگتن دارد.
در این سناریو کشورهای منطقه با اولویت قائل شدن برای منافع ملی و روابط راهبردی با واشنگتن به مطالبات افکار عمومی پاسخ مثبت نداده و به سمت معامله بزرگ با اسرائیل حرکت میکنند.
اگر تیم سیاست خارجی آمریکا موفق شود تا یخ روابط ریاضتلآویو را آب کند، جایگاه اسرائیل در منطقه تثبیت شده و موازنه قدرت در منطقه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
در سناریو سوم وضعیت «نه صلح نه جنگ» در روابط میان کشورهای خاورمیانه و اسرائیل حاکم خواهد شد.
اعضای پیمان ابراهیم وضعیت «تعلیق» را کنار گذاشته و به سمت اجرایی کردن توافقات با تلآویو حرکت خواهند کرد.
در سوی دیگر اما کشورهایی که هنوز به سمت عادی سازی یا آشکارسازی روابط با اسرائیل حرکت نکردند ممکن است در کوتاه مدت روابط پنهانی و غیررسمی را در دستور کار قرار دهند.
به بیان دیگر تداوم وضع موجود، هسته مرکزی سومین احتمال در خصوص وضعیت اسرائیل در فردای «جنگ غزه» است.
فراتر از سناریوهای فوق به نظر میرسد برخلاف دهه ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم نباید انتظار اقدامات رادیکال مانند قطع روابط یا تحریم اقتصادی رژیم را داشته باشیم.
واقعیت آن است که دولتهای عربی با عبور از ایدئولوژیهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی و اسلامی دیگر مسئله فلسطین را در راس اولویتهای خود قرار نداده و صرفاً به دنبال تأمین منافع ملیشان هستند.
در آخر باید گفت اسرائیل پس از طوفان الاقصی بیشک وارد دوران متفاوتی خواهد شد. باید به این نکته توجه کرد که این تغییر لزوماً به معنای تضعیف صهیونیستها در منطقه نیست.
اگر اسرائیل بتواند اهداف سه گانه در غزه را محقق کند یا با حمله زمینی به جنوب لبنان به سمت ایجاد بازدارندگی در برابر حزب الله حمله کند آنگاه باید آماده نغییر موازنه به نفع تلآویو باشیم.
ایران و اعضای محور مقاومت باید سیاستی خردمندانه در قبال جنگ غزه اتخاذ کنند و همچنین باید به گونهای فرآیند جنگ و صلح را دنبال نمایند که در نهایت منجر به تعضیف اسرائیل در نظم سیاسی امنیتی آتی خاورمیانه منجر شود.
- نویسنده: اقتصاد آنلاین