مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران در نامه به رئیس مجلس ۴ ایراد اساسی برنامه هفتم از منظر کارگران را برشمرد و خواستار اصلاح، تغییر و تکمیل مفاد این برنامه با کسب نظر مشورتی تشکل ها و نمایندگان صنف کارگری شد.
به گزارش خبرنگاراقتصادی خبرگزاری تسنیم، مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران در واکنش به مفاد لایحه هفتم در نامه ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی دیدگاه های خود را اعلام کرد.
متن کامل نامه به شرح زیر است.
جناب آقای دکتر قالیباف
ریاست محترم مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام و آرزوی دوام توفیقات ، به پیوست رئوس و کلیات نظر کارشناسی این تشکل ملی در خصوص بندها و مواد مرتبط لایحه برنامه هفتم توسعه جهت استحضار و صدور دستور مقتضی به منظور حضور نمایندگان کارگران در روند بررسی مفاد برنامه مذکور ایفاد میگردد .
روزهای اخیر و پس از وقوع تاخیری طولانی که بواسطه کوتاهی و بی مبالاتی دولت دوازدهم رخ نموده بود بالاخره برنامه هفتم توسعه تقدیم مجلس شورای اسلامی شد تا در اختیار کمیسیون های مرتبط قرار گرفته و مورد بررسی و تدقیق نمایندگان مردم جهت تصویب نهایی واقع شود .
برنامه ای که انتشار نسخ غیر رسمی آن در ظرف زمانی دو ماه اخیر نگرانی های بسیاری را نزد فعالین کارگری و تشکل های صنفی آنان برانگیخته و موجبات انتقاداتی را فراهم آورد . فارغ از انگیزه های جناحی و سیاسی برخی از انتقادات مطروحه و پرو پاگاندای رسانه ای منبعث از آن و با امعان نظر در متن اصلی برنامه یاد شده می توان پاره ای از مهم ترین دغدغه ها و نکات مورد نظر جامعه اصیل کارگری و تشکل های قانونی آنها در خصوص مفاد و مواد مرتبط با حوزه صنفی را بشرح آتی بر شمرد و تقاضای توجه مجلس محترم بدانها را داشت .
۱- به صراحت منطوق ماده ۲ از قانون بهبود مستمر محیط کسب و کار ، دولت مکلف است که در مراحل بررسی موضوعات مربوط به محیط کسب و کار و برای تدوین مقررات ، نظر کتبی تشکل های ذی ربط کارگری را در خواست و بررسی و آنان را به جلسات تصمیم گیری دعوت نماید ، این تکلیف صریح قانونی که مقوم به عرف مستقر حوزه روابط کار دال بر ضرورت اکید رعایت رویکرد سه جانبه گرایی می باشد متاسفانه به کلی در روند تدوین و تصویب برنامه هفتم توسعه توسط متولیان امر نادیده انگاشته و نقض شده است . تاثیر شکلی این امر به حدی است که به لسان و سیاق حقوقدانان می توان اساسا از ورود به ماهیت موضوع تا رفع ایراد شکلی آن خود داری نمود . بدیگر سخن در حالی که برنامه توسعه حداقل در بازه زمانی ۵ ساله آینده (و بلکه با توجه به تغییرات افراطی در برخی قوانین اصلی در ادوار دیگر) اثرات عمیق و حتی جبران ناپذیری را بجای خواهد گذاشت ، طراحان برنامه از کوچکترین تلاش و بکار بستن تمهیدی برای کسب نظر و دیدگاه مشورتی تشکل های صنفی کارگری خودداری ورزیده اند .
این غفلت و ترک فعل فاحش در حالی رخ نموده که علاوه بر صراحت قوانین و رویه های متعارف و بموجب تکالیف سند ملی کار شایسته که پس از قریب دو دهه غفلت بالاخره به صورت ناقص تصویب اما هیچگاه تاکنون اجرایی نشده نیز اخذ نظر و دیدگاه تشکل های صفی کارگری و کارفرمایی در فرایند تدوین و تصویب مقررات حوزه کار و تامین اجتماعی امری محتوم و تعطیل ناپذیر قلمداد شده ، چنانچه بموجب تصریح ماده ۳ از بند ب مصوبه هیات وزیران در خصوص نحوه اجرای اقدامات مربوط به سند ملی موصوف و نیز مدلول بند ت از همین مصوبه در این خصوص تاکید و تصریح روا داشته شده است . از اینرو بازگشت به مفاد این سند ملی و بالا دستی و رعایت ترتیبات آن به منظور اصلاح مفاد برنامه هفتم توسعه درخواست و انتظار جدی و غیر قابل اغماض قاطبه جامعه کارگری است .
۲- عدول از مضامین و اهداف سند ملی کار شایسته در روند تدوین برنامه هفتم بگونه ایی رخ نموده که کثیری از مطالبات اصلی و حیاتی جامعه کارگری که در زمره نیازها و ضرورتهای روز اقتصادی و اجتماعی نیز به شمار رفته و در بازه زمانی ۵ ساله الزاماً باید مورد توجه واقع می شد مغفول مانده و رد پایی از آن در برنامه جهت اجرا به چشم نمی آید ، اولویت هایی همچون ضرورت احیاء شورای عالی تامین اجتماعی ، تعیین تکلیف و اجرای تبصره های ماده ۷ قانون کار به مثابه تحقق امنیت شغلی کارگران ، چاره جویی تامین مسکن ارزان قیمت کارگری ، چگونگی تهیه اقلام غیر نقدی سبد کالای معیشت کارگران ، ضمانت اجرای حفظ حقوق کارگران شاغل در شرکت های تامین نیروی انسانی و پیمانکاری و … تنها مصادیق و نمونه هایی از مطالبات انباشته ای است که کماکان مستوجب و زیبنده پیگیری و مستلزم تدوین و تصویب مقررات مربوطه در قالب احکام برنامه توسعه می باشد .
۳- در این پیوند نباید فراموش کرد که بهره گیری از پاره ای اسناد و سیاست های بالادستی دیگر که در سالیان و ماههای اخیر تصویب گردیده نیز در روند تدوین برنامه هفتم به بوته فراموشی سپرده شده است “سند سیاست های کلی تامین اجتماعی ” ابلاغی مقام معظم رهبری و بخصوص مفاد بند ۲ و بند ۵ آن به همراه بخش عمده ای از مفاد ” سند توسعه تعاون کشور ” مصوب ۱۴/۱۲/۱۴۰۱ از جمله اسناد کلیدی و سرنوشت سازی است که در مانحن فیه مورد توجه دست اندر کاران و طراحان برنامه هفتم قرار نگرفته است .
۴- فارغ از نکات مذکور به نظر می رسد که در بسیاری از احکام و مفاد برنامه پیشنهادی توسعه که بویژه بدنبال اعمال تغییرات و بظاهر اصلاحات در روندها و ساختارهای تامین اجتماعی برآمده بدین اصل بدیهی و مهم توجه نشده که اساسا سازمان تامین اجتماعی نهادی بین النسلی ، مشاع و متعلق به آحاد جامعه کارگری و کار فرمایی بوده و دولت ها بجز نقش تنظیم گری و نظارت بر حسن جریان امور ، تکلیف و مسئولیت دیگری در قبال این نهاد اجتماعی و نحوه ی فعالیت آن برعهده ندارند . اهمیت این اصل کلیدی در حالی است که به قرار نکات آتی الذکر این مولفه حیاتی در قالب احکام برنامه هفتم مورد بی توجهی مفرط واقع شده است :
الف . صدور اجازه تجمیع ، ادغام و انحلال سازمانها و صندوق های بازنشستگی و ایجاد ساز و کارتنظیم گری به دولت در برنامه هفتم .
ب . واگذاری فرایند وصول حق بیمه تامین اجتماعی به سازمان امور مالیاتی .
پ . اجازه وصول جرائم دستگاههای اجرایی به حساب درآمد عمومی و واریز آن به خزانه دولت .
ت . محاسبه بدهی های دولت به تامین اجتماعی به روش ساده و عدم بروز رسانی آن بر اساس روش مرکب به همراه عدم تعیین و تکلیف بازه زمانی آن .
ث . تغییر نحوه ی محاسبه مستمری بازنشستگی از ۲ سال پایان دوره اشتغال به ۵ سال آن .
ج . افزایش سن قانونی بازنشستگی عادی و نیز بازنشستگی سخت و زیان آور برای مردان و زنان کارگرتحت عنوان اصلاحات پارامتریک (بر خلاف قاعده و اصل کلی حقوق مکتسبه و نیز اصل عدم تسری اثر قوانین به پیش از تصویب آن )
چ . لغو اختیار سازمان تامین اجتماعی در خصوص وصول مطالبات بیمه ای مربوط به کارگران و وصول آنها از طریق توقیف اموال بر اساس ماده ۵۰ قانون تامین اجماعی .
در مجموع و علاوه بر نکات سابق الذکر باید اذعان نمود که لایحه برنامه هفتم علاوه بر غفلت از صدوراحکام حوزه حقوق و روابط کار نتوانسته که در حوزه موازین تامین اجتماعی نیز به سمت نظام همگانی ، جامع ، فراگیر و چند لایه گام بردارد چنانچه از سویی در صدد کاهش نقش دولت در تامین مالی خدمات بیمه های اجتماعی و افزایش سهم بیمه شده بدون تفکیک و جداسازی صندوق ها و حساب های مربوط برآمده و از سوی دیگر در تامین مالی بیمه های پایه و تکمیلی بیمه سلامت ، گشاده دستی و بذل و بخشش نموده و در همان حال از حقوق بازنشستگان و اقشار فرودست کارگری در این فرایند چشم پوشی کرده است .
این نگاه تبعیض آمیز بگونه ای است که در جایی دیگر از احکام برنامه هفتم ، دولت مجاز به واگذاری اموال خود برای تأدیه بدهی های انباشته به نهادهای عمومی و حاکمیتی گشته و از سوی دیگر از واگذاری و انتقال اموال و دارایی های خود بابت تهاتر بدهی های بیمه ای به سازمان تامین اجتماعی منع و ممنوع شده است .
حجم و تنوع مواد و احکام نامتعارف و غیر قابل قبول مذکور بگونه ایی است که قطعا نمایندگان محترم مردم در مجلس شورای اسلامی را به صرف زمان و توجه کافی به دغدغه های یاد شده به منظور اصلاح ،تغییر و تکمیل آنها با کسب نظر مشورتی تشکل ها و نمایندگان صنف کارگری سوق خواهد داد .
ماده پیشنهادی جهت گنجانده شدن در مفاد لایحه برنامه هفتم توسعه :
به منظور تطبیق ضرورت ها ، نیازها و تغییرات محیط کسب و کار کشور با موازین و مقررات موجود ، قوانین کار و تامین اجتماعی تا پایان سال اول برنامه بر اساس و مبتنی الگوی ( سند ملی کار شایسته ) توأم با رویکرد سه جانبه گرایی اصلاح خواهند گردید .
انتهای پیام/
- نویسنده: تسنیم tasnimnews