ورود مجدد ترامپ به کاخ سفید ممکن است به اهداف مشترک در بلوک ضد غرب سرعت بخشد.
بازار؛ گروه بین الملل: ریمون تنویر حسین در مقاله ای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست درباره بریکس و ایالات متحده آمریکا منتشر شد نوشت:
در ۳۰ نوامبر ۲۰۲۴ «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور منتخب آمریکا بیانیهای قاطع در مورد بلوک بریکس مطرح نموده و ابراز کرد که کشورهای بریکس از دلار فاصله می گیرند در حالی که ما ایستادهایم و نظارهگر پایان آن هستیم.
زمان بندی این بیانیه یک ماه پس از حضور مقامات بلندپایه سی و شش کشور و شش سازمان بین المللی در شانزدهمین اجلاس سران بریکس که در کازان روسیه برگزار شد، بیان شد و ترامپ تهدید کرد کشورها با تعرفه ۱۰۰ درصدی مواجه خواهند شد اگر قصد جایگزینی دلار را با ارز بریکس یا هر ارز دیگر داشته باشند.
تهدید جسورانه ترامپ در نقطه حساسی در روابط اقتصادی بینالملل مطرح شده، زیرا بسیاری از رهبران جهان مانند ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه آشکارا از نقش دلار بهعنوان یک «سلاح» انتقاد کردهاند. علاوه بر این، درخواست ترامپ برای اعمال تعرفه های ۲۵ درصدی بر کانادا و مکزیک و اعمال تعرفه ۱۰ درصدی بر چین این سوال را مطرح می کند که آیا این مجموعه جدید از تعرفه ها می تواند از برتری دلار و هژمونی مالی اساسی نهادهای گروه هفت محافظت کند.
بازگشت ترامپ به کاخ سفید نگرانیهایی را در مورد اینکه آیا کشورهای گروه هفت با یک رهبر آشکارا انزواطلب در واشنگتن میتوانند بلوک بریکس را پشت سر بگذارند، ایجاد کرده است
بازگشت ترامپ به کاخ سفید همچنین نگرانیهایی را در مورد اینکه آیا کشورهای گروه هفت با یک رهبر آشکارا انزواطلب در واشنگتن میتوانند بلوک بریکس را پشت سر بگذارند، ایجاد کرده است. ترامپ در یکی از راهپیماییهای مبارزات انتخاباتی خود در ۸ سپتامبر ۲۰۲۴، دلارزدایی از تجارت جهانی را قاطعانه محکوم کرد و به صراحت گفت: شما دلار را رها میکنید و با ایالات متحده معامله نمیکنید و ما برای کالاهای شما تعرفه ۱۰۰ درصدی وضع می کنیم.
این تهدید توضیح می دهد که چرا کشورهای همسو با بریکس در شانزده سال گذشته به دنبال ایجاد جایگزین هایی برای دلار بوده اند. در واقع در طول اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ «یانگ جیچی»، مشاور دولتی چین در نوامبر ۲۰۱۷ بیان کرد که «همگامی با مفاهیم، سیستمها و مدلهای حاکمیتی غربی با وضعیت جدید بینالمللی به طور فزایندهای دشوار شده است و همچنین استدلال کرد که جهانی به رهبری غرب حکمرانی «نادرست» بوده و به نقطه «فراتر از رستگاری» رسیده است.
بنابراین جای تعجب نیست که بریکس در سال ۲۰۰۹، بلافاصله پس از بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ تأسیس شد. بر اساس گزارشی از گروه مشاوره بوستون، تجارت بین اقتصادهای بریکس از تجارت بین کشورهای بریکس و گروه ۷ پیشی گرفته است. این گروه ۹ کشوری که نیمی از جمعیت جهان و بین یک چهارم تا یک سوم اقتصاد جهانی را در بردارد، هدف چهارگانه دارد: (۱) ایجاد یک سیستم مالی جایگزین برای سیستم مالی غرب، (۲) هماهنگی بهتر سیاست های اقتصادی، ( ۳) نمایندگی بیشتر در حکمرانی جهانی و (۴) کاهش اتکا به دلار آمریکا.
در تعقیب هدف سیستم مالی جایگزین، کشورهای بریکس از طریق وزن اقتصادی چین، بانک توسعه جدید، بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی و ترتیبات ذخیره احتمالی را ایجاد کرده اند تا اهمیت صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را به چالش بکشند. «سائوری کاتادا» در کتاب خود استدلال میکنند که چگونه این باشگاه منحصربهفرد قدرتهای در حال ظهور بر سر منافع مشترک خود در «تجدیدنظرطلبی جهانی» از طریق منابع قدرت نظامی و مالی برای تأثیرگذاری بر نتایج بینالمللی متحد شدهاند.
پروفسور «دبورا لارسون» و «الکسی شوچنکو» در کتاب خود به نام «جستجوی وضعیت: سیاست خارجی چین و روسیه» توضیح میدهند که چگونه روانشناسی اجتماعی نیاز این دو قدرت در حال ظهور را توضیح میدهد تا در منطقهای جدید به دنبال برتری باشند تا درکشان از موقعیت قدرت بزرگ را افزایش دهند. با این نهادهای چندجانبه جدید، پیشروی در ایجاد نهادهای جایگزین نشان دهنده قدرت و موقعیت فزاینده آنها است که به دلیل ناامیدی آنها از عدم به رسمیت شناختن متناسب با قدرت و ظهور چین است.
در بریکس، گسلهای امنیتی و ژئوپلیتیکی بین کشورهای عضو در مورد اینکه آیا این مجمع میتواند برای هر نوع همکاری مفید باشد یا خیر، تردید ایجاد میکند
با این حال بدبینان بریکس در مورد سیستم مالی جهانی جایگزین به سرعت به اختلافات گسترده در ظرفیت های اقتصادی بین کشورهای بریکس و نهادهای غالب گروه هفت اشاره می کنند. «بری آیچنگرین»، پروفسور اقتصاد و علوم سیاسی در دانشگاه برکلی این محدودیت ها را با فهرست کردن اینکه چگونه رنمینبی چین کمتر از ۶ درصد از تسویه حساب های تجاری را به خود اختصاص می دهد، بیان می کند، بانک های چینی تنها ۳ درصد از تراکنش های روزانه را بر اساس ارزش دفاتر تهاتر مستقر در ایالات متحده مدیریت می کنند و توانایی پکن در ارائه قوانین نقدینگی، حریم خصوصی و حفاظت از داده ها همچنان مبهم است.
در بریکس، گسلهای امنیتی و ژئوپلیتیکی بین کشورهای عضو نیز در مورد اینکه آیا این مجمع میتواند برای هر نوع همکاری مفید باشد یا خیر، تردید ایجاد میکند. علاوه بر این حضور اخیر کشورهای خاورمیانه مانند ایران، مصر و امارات پس از اجلاس سران بریکس در سال ۲۰۲۳ سؤالاتی را در مورد انسجام بریکس ایجاد میکند. ورود اخیر عربستان سعودی نیز با توجه به رقابت امنیتی بومی این کشور با ایران، شک و تردید را برانگیخته است. ریاض این نکته را در جریان اجلاس سران بریکس ۲۰۲۴ در کازان، جایی که وزیر امور خارجه عربستان تنها در آخرین روز حضور داشت، به وضوح بیان کرد و روشن کرد که تعهد خود را نسبت به باشگاهی که آن را برای محافظت از قدرتهای متوسط میداند، حفظ میکند.
هیچ فرمول روشنی برای اینکه اعضاء ایده آل بریکس چگونه باشد باشند، وجود ندارد، همانطور که هیچ مسیر مشخصی برای کشورهای عضو وجود ندارد تا هر شکلی از هماهنگی را ترسیم کنند. ارزیابیهای منفی از بریکس بهعنوان ببر کاغذی یا خانهای از کارت در سال ۲۰۲۵ به همان اندازه رایج است که در اوایل دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ زمانی که این گروه نهادهای چندجانبه تحت رهبری چین را نداشت یا از نفوذ اقتصادی برخوردار نبود، رایج بود. در حالی که برخی از بازیگران مانند دهلی نو و آنکارا در برابر عدم قطعیت ها محافظت می کنند تا قدرت مذاکره بیشتری با واشنگتن به دست آورند، برخی دیگر استدلال می کنند که اعضای جدیدی مانند مصر و اتیوپی بر خلاف روسیه یا ایران به سادگی روابط خود را با اعضای غیر غربی تعمیق می کنند. آوردن ترامپ به معادله در راس بلوک جی هفت نشانه تشدید همسویی در بریکس نیست. با این حال، به طور بالقوه می تواند علل مشترک را در مورد نگرانی هایی مانند همکاری آب و هوا و دولت مالی به نفع کشورهای عضو که در حال حاضر تحت تحریم های سنگین قرار دارند، تسریع بخشد.
- نویسنده: تحلیل بازار