احساسات عمیق و اشکهای مردان و زنان گیلانی در مراسم تشییع شهدای گمنام و سه شهید مدافع امنیت گیلان، به وضوح دیده میشد، مادران شهدا با عکسهای فرزندانشان و دختری که با تسبیح زیر لب ذکر میگفت و پدری که زیر تابوت شهید زانو خم کرده بود.
خبرگزاری تسنیم، رشت؛ سارا ناصری| از چندی پیش برای برگزاری مراسم شهادت حضرت زهرا (س) برنامه ریزی شده بود تا مردم در میدان فرهنگی رشت گرد هم آیند ولی امسال خود حضرت مادر تقدیر را به گونهای دیگر رقم زده بود و دهه فاطمیه امسال گیلان را به گونهای رقم زد که همه مردم حس و حال خوبی را پیدا کردند و این استان با مردم غیورش، دلواپسیهای حضرت زهرا (س) برای پشتیبانی از ولایت را در خیابان ها، مساجد و تکایا فریاد زدند.
امسال ۶ شهید گمنام در ایام فاطمیه مهمان مجالس حضرت زهرا (س) بودند، مهمانان ویژهای که حاوی پیام برای مردم در هر رده سنی بودند، شهدا آمدند و گفتند که گرچه امروز تکه از استخوان ما را بر روی دوش خود حمل میکنید ولی در آن روزی که جان در بدن داشتیم تا آخرین نفس برای دفاع از انقلاب و ولایت و این مرزوبوم مقابل دشمن جنگیدیم و اجازه ندادیم مشتی از این خاک از مرزهای ایران حتی خارج شود.
.
شهدای گمنام به همراه ۳ شهید مدافع امنیت گیلان بر روی دوش پدران و مادران و دختران و پسران این دیار از معراج شهدای سپاه رشت تا میدان شهدای ذهاب رشت حمل شد، همه دوست داشتند زیر تابوت باشند گویی تکه از بدنشان را بعد از چند سال میدیدند، اشک سرازیر بود از گونههای همه کسانی که حضور داشتند، برخی شب سختی که بر امیرالمومنین (ع) رفت و شبانه مادر امت را غسل و کفن و تشییع کرد تجسم میکردند، برخیها هم که هنوز جاماندهای دوران دفاع مقدس دارند را تصور میکردند و همه این صحنه ها، در عین اینکه غمناک بود ولی عینا زیبا بود به همان زیبایی که حضرت زینب (س) فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا: من جز زیبایی چیزی ندیدم».
معمولا میگویند که مردها در جمع گریه نمیکنند و نسبت به زنان به واسطه روح لطیفی که دارند بیشتر مقاومت میکنند تا کسی اشک آنان را نبیند ولی امروز همین را هم من دیدم، شاید در طول این سالها کمتر گریه مردهای خانوادهام را حتی دیدم ولی امروز گریهها از مردها دیدم، شاید برای خودمم تعجبآور بود که مگر مردها هم اینگونه میتوانند ضجه بزنند!؟
ولی ضجه مردهای این دیار در فراق مادرشان حضرت زهرا (س) و پیکر برادران شهیدشان را دیدم، همه در حال نماز خواندن بودند که مردی را دیدم که در فراق شهیدش، زیر تابوت شهید بر روی زانو نشسته بود و فریاد میزد و در فراق شهیدش گریه میکرد.
دختری را دیدم که تسبیحگویان زیر لب ذکر میگفت و اشک میریخت، مادران و دختران را دیدم برای اینکه تابوت شهدا به سمت آنان منتقل شود بیتابی میکردند و همین که شهید به سمتشان میآمد مانند مادر شهید، تابوب را در بغل میگرفتند و با افتخار بر روی دوش خود حمل میکردند و لبیک میگفتند.
شاید کسی که بیشترین تصور از این مراسم شهدا را داشت مادر شهیدی بود که عکس زیبای فرزند شهیدش را در صفحه گوشی خود بلند کرده و گریه میکرد و نمیدانم در این مدتی که فرزند شهیدش را ندیده چهها که نکشیده است و مادر غمخوارترین کسی است که خدا خلق کرده است، خلقتی با لطافت ولی استوار که تلاش میکند بزرگترین سختیها را تحمل کند تا آرامش خانواده حفظ شود.
صدای مداحی به زبان گیلکی فضای بصری میدان شهدای ذهاب را تغییر داده بود و مردم نیز سعی میکردند با مداح تکرار کنند و بر سر سینه میزدند، امروز اقشار مختلفی از مردم در تشییع حضور داشتند و قطعا این جمعیت، تعداد کمی از کسانی است که ارادتشان به حضرت زهرا (س) و شهدا همیشگی است و در جای دیگری برای برپایی عزاداری تلاش میکردند.
قرار بود که این شهدا بعد از تشییع به شهرستانهای گیلان منتقل شوند ولی انس زنان و مردان با پیکر شهدا، کار را برای کسانی که میخواستند کار انتقال شهدا را انجام دهند کمی سخت میکرد، گویی داشتند فرزندی را از آغوش پدر و مادر یا خواهر و برادری جدا میکردند و مردم دوست داشتند شهید همچنان در آغوششان بمانند ولی باید به دیار دیگری از این استان کوچ میکردند و شهدا با ماشینهایی که برای حمل در نظر گرفته بودند به شهرستانهای مدنظر منتقل شدند.
شهدا منتقل شده بودند ولی مردم پای رفتن نداشتند، مداحان با نوای گیلکی، به روضه خوانی پرداختند و در وصف حضرت زهرا (س) مدیحه سرایی کردند و ندای لبیک یا حسین و یا زهرا را سر میدادند.
گپ بزن جانه مار، زینب نالانه مره (ای مادر برای زینب صحبت کن)
شوندری من ایسم، حال پریشانه مره (تو میروی ولی حال من پریشان است)
چقدر من بوسوجم، تی غمه هجران مره (من در غم رفتن تو در حال سوختن هستم)
مره تنها بنای میدیله گریانه مره (رفتی و من رو دلم گریانم تنها گذاشتی)
من تره بسوتم میدیله سوزانه مره (من به خاطر رفتن تو سوختم)
بس که افخان بوگودم تی غمه هجران ویسه (از بس که در غم نبودنت ضجه زدم)
آسمان گریه کنه میچومه گریانه مره (آسمان هم مانند چشمان من گریان است)
انتهای پیام/
- نویسنده: تسنیم tasnimnews