فقدان یک رهبر اقتصادی در کابینه از مهمترین چالشهای دولتهای پس از انقلاب بوده است تا جایی که عموم دولتها به جای سیاستگذاری فعال، همواره از روی اضطرار به سمت اصلاحات اقتصادی رفتهاند. اما گویا تقدیر، سرنوشت متفاوتی را برای دولت چهاردهم رقم زده است.
اقتصادآنلاین – خاطره یحیایی: سرانجام در آخرین روز مرداد ۱۴۰۳ وزرای کابینه پزشکیان رای اعتماد گرفتند. شاید بتوان گفت بزرگترین بار بر دوش تیم اقتصادی است چرا که مهمترین بحرانهای حال حاضر کشور در حوزه اقتصاد است.متاسفانه عدم هماهنگی تیم اقتصادی در دورههای گذشته عملا امکان اینکه این تیم در سیاست اقتصادی مشخصی به نتیجه رسیده و آن را دنبال کند وجود نداشت؛ به نحوی که حتی در بدیهیترین موضوعات، تیم اقتصادی دچار تفرقه میشد و نمیتوانست به سیاست واحدی برسد.هر زمان هم که سیاست واحدی اتخاذ میشد این چوب واقعیت بود که آن سیاست را ضروری ساخته بود؛ از گران کردن بنزین که تقریبا در همه دورهها به دلیل کمبود بنزین و نیاز به واردات گسترده آن عملا دولتها را مجبور میساخت به دنبال افزایش قیمت بروند تا حذف ارز ترجیحی که زمانی حذف میشد که دیگر درآمدهای نفتی کفاف تامین ارز ترجیحی را نمیداد.به عبارت دیگر همانطور که برخی اقتصاددانان گفتهاند، دولتهای ما سیاست گذار نبودند بلکه به صورت منفعل سیاست به آنها تحمیل میشد و این بدترین نوع سیاستگذاری است؛ چرا که با این نوع سیاستگذاری عملا امکان اینکه بتوان کشور را در مسیر مشخصی پیش برد وجود نداشته و این مسیر زوال و توسعه نیافتگی است که ما را به سوی خود میکشاند و ما هم در همین مسیر باقی میمانیم.اما کابینه پزشکیان یک امتیاز ویژه دارد و آن این است که شخص رئیس جمهور برعکس روحانی و احمدینژاد خودش را در حوزه اقتصاد کارشناس نمیداند و از سوی دیگر معاون اول هم برعکس دولت رئیسی خود را صاحب نظر در حوزه اقتصادی نمیداند و در این حوزه دخالت نمیکند.از سوی دیگر رئیس سازمان برنامه که به نحوی میتوان گفت بعد از رئیس جمهور و معاون اول، سومین عضو موثر کابینه است فردی نیست که خود را صاحب نظر در حوزه اقتصاد بداند ولی در حوزه اقتصاد نظراتی نزدیک به بازار آزاد دارد.این شاید اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی است که وزیر اقتصادی انتخاب شده که عملا میتواند رهبر تیم اقتصادی باشد.
اما این امر چگونه تحقق مییابد؟
در شرایطی که رئیس جمهور و معاون اول او در اقتصاد دخالت نمیکنند و رئیس سازمان برنامه هم خود را با وزیر اقتصاد هماهنگ میکند و رئیس کل بانک مرکزی هم عملا در اختیار وزیر اقتصاد است، این وزیر اقتصاد است که به مهمترین فرد اقتصادی کابینه تبدیل میشود.از سوی دیگر به نظر میرسد عبدالناصر همتی که مسنترین فرد کابینه هم هست، هم از تجربه و پختگی لازم برای رهبری تیم اقتصادی برخوردار است و هم انگیزه اینکه رهبری تیم اقتصادی را در دست بگیرد دارد. سابقه او نشان میدهد که او فردی قاطع در حوزه سیاست گذاری اقتصادی است به نحوی که تصمیمات خود را حتی با وجود مخالفت سازمان برنامه و وزیر اقتصاد وقت در دولت روحانی به صورت مستقل پیش برده است.همچنین در کنار اینها باید این واقعیت را اضافه کرد که علی طیب نیا مشاور عالی اقتصادی کابینه از دوستان ۵۰ ساله همتی است و در سیاستهای اقتصادی کاملا با او هم نظر و هماهنگ است.اینها همه باعث میشود تا همتی به رهبر اقتصادی کابینه تبدیل شود. این شاید اولین بار است که یک اقتصاددان که به اقتصاد آزاد اعتقاد دارد رهبری کابینه را بدون هیچ معارض جدی به دست میگیرد. باید دید که آیا همتی میتواند این موقعیت تاریخی را به موفقیتی تاریخی تبدیل کند یا خیر؟
- نویسنده: اقتصاد آنلاین