تاریخ معاصر آمریکا روایتی از ترورهای موفق و ناموفق روسای جمهور در برهههای مختلف این کشور است؛ به این معنا که دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا، نخستین و آخرین کسی نیست که جان وی مورد سو قصد قرار گرفته است؛ اما این اقدام نافرجام میتواند پیشاپیش پیروز انتخابات نوامبر را مشخص کند؛ اما اکنون سوال اساسی برای بسیاری از شهروندان آمریکایی و رهبران دنیا آن است که بایدن چگونه میخواهد فاصله ایجاد شده با ترامپ را جبران کند و همچنان در کاخ سفید باقی بماند؟
اقتصاد آنلاین – محمد بیات؛ بامداد یکشنبه چهاردهم ژانویه تیتر تمام خبرگزاریهای جهان تنها به یک خبر اختصاص یافت. «ترامپ ترور شد»! در جریان کارزار انتخاباتی حزب جمهوری خواه در باتلر ایالت پنسیلوانیا درحالی که تنها چند دقیقه از سخنرانی دونالد ترامپ گذشته بود، ساعت ۶:۱۵ عصر به وقت محلی پس از شلیک هدفمند چند گلوله، وی به روی زمین افتاد و از سوی اعضای سرویس مخفی محاصره شد.
در جریان سو قصد اولیه ظاهرا یک نفر کشته و دو نفر دیگر زخمی شدند. در جریان این سو قصد نافرجام قسمت بالای گوش سمت راست ترامپ آسیب دیده و منجر به جراحت وی شده است. بنابر پروتکلهای امنیتی سرویس مخفی، نامزد مجروح حزب جمهوری خواه فورا سوار خودرو ضد گلوله شده و او را به بیمارستان منتقل کردند.
تنها دقایقی پس از این حادثه «اف.بی.آی» با انتشار بیانیهای از کشته شدن ضارب توسط تک تیراندازهای مستقر در محل سخنرانی خبر داد. رسانههای نزدیک به حزب جمهوری خواه پس از انتشار این خبر ادعا کردند که این اقدام از سوی یکی از اعضای «آنتیفا» انجام شده است. همزمان منابع دموکرات نیز وی را فردی جمهوری خواه اما با اخلال روانی معرفی کردند. حال به نظر میرسد «فیلها» قصد دارند تا با بهرهبرداری سیاسی از این حادثه تراژیک، بلیط ورود به کاخ سفید را به دست آورند.
سو قصد نافرجام علیه دونالد ترامپ در کارزار انتخاباتی پنسیلوانیا
سو قصد به جان ترامپ سبب شد تا کارشناسان مسائل آمریکا و تحلیلگران به تاریخچه خشونت و افراطیگری در ایالات متحده بپردازند. هدف قرار دادن ریگان توسط جان هینکلی جونیور به وسیله یک هفت تیر کالیبر۲۲ در سال ۱۹۸۱ شاید نزدیکترین تجربه به حادثه پنسیلوانیا باشد.
از سال ۱۸۳۵ الی ۲۰۰۵ مجموعا ۱۵ حمله مستقیم علیه روسای جمهور و نامزدهای انتخاباتی آمریکا صورت گرفته اما پس از این بازه زمانی تعداد اقدامات تروریستی علیه مقامات آمریکایی افزایش یافته است. از شلیک مستقیم به سمت کاخ سفید در سال ۲۰۱۱ تا تلاش فردی ناشناس برای خلع سلاح افسر پلیس و هدف قرار دادن ترامپ در جریان راهپیمایی در شهر لاسوگاس تنها نمونههایی از خشونت ناشی از افراطگرایی راست و چپ در آمریکا است.
جمهوری خواهان در یک قدمی کاخ سفید
به گزارش الجزیره مراکز نظرسنجی آمریکا با انتشار دادههای جدید از افزایش چشمگیر شانس ترامپ برای پیروزی در انتخابات میگویند. آمارهای جدید حاکی از آن است که هماکنون اقبال عمومی به سمت ترامپ به عدد خیره کننده ۶۷ درصد رسیده است. پیش از این نامزد جمهوری خواهان موفق شده بود تا در جریان مناظره ۲۷ ژوئن، شکست سختی را به بایدن تحمیل کرده و وی را تا پرتگاه کنارهگیری از رقابتها هدایت کند.
در شرایط کنونی حتی اگر بایدن بخواهد به نفع کاملا هریس یا سایر نامزدهای احتمالی دموکرات کنار بکشد، تفاوت اساسی در نتیجه نهایی انتخابات ایجاد نخواهد شد. در چند ماه باقی مانده تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، اوانجلیکهای آمریکایی ترامپ را فردی نجات یافته توسط مسیح نشان خواهند داد که برای مبارزه با شیاطین زمینی یعنی دموکراتها، اقلیتها و دگرباشان مامور به مبارزه با بایدن شده است! استخدام متافیزیک توسط بدنه مذهبی حزب جمهوری خواه و به حاشیه رفتن استدلالهای منطقی، ادامه مبارزه را برای کمپین انتخاباتی دموکراتها پیچیده خواهد کرد.
افزایش شانس ترامپ برای پیروزی بر بایدن
افزایش شانس ترامپ در رقابتهای انتخاباتی نه تنها برای افکار عمومی داخل آمریکا، بلکه برای متحدان، رقبا و دشمنان آمریکا نیز سیگنالهای متفاوتی ارسال میکند. همزمان با خیزش راست رادیکال در قاره اروپا، افزایش شانس پیروزی پوپولیستها در آمریکا، «جنگ سرد جدید» را وارد وضعیت جدیدی خواهد کرد.
علیرغم آنکه جمهوری خواهان و هواداران ترامپ مخالف حضور گسترده در ورای آبهای اقیانوس اطلس هستند اما روند رقابت میان واشنگتن با مسکو و پکن وارد مرحلهای بیبازگشت شده است. پس از جنگ اوکراین و غزه، اکنون بیم آن میرود تا تایوان دیگر مقصد زور آزمایی قدرتهای جهانی در منطقه جنوب شرق آسیا باشد. حضور فردی غیرقابل پیشبینی همچون ترامپ در کاخ سفید میتواند کانون بحران را از محور دونباس- کریمه و خاورمیانه، به شرق آسیا منتقل کند.
برای ایران اما بازگشت ترامپ به قدرت، معنای متفاوتی دارد. در دوران چهارساله ریاست جمهوری ترامپ سلسله حوادث و کلیدواژههایی همچون «کمپین فشار حداکثری»، «خروج از برجام»، «ترور سپهبد سلیمانی»، «حادثه هواپیمای اوکراینی» و «تابستان داغ» سبب شده است تا افکار عمومی ایرانی دید مثبتی به قدرتگیری مجدد وی نداشته باشد.
البته برخی تندروهای داخلی و در عین حال اپوزویسیون برانداز علاقه زیادی به بازگشت ترامپ دارند و تصور میکنند که در دوران وی جایگاه و شعارهای سیاسی آنها در نزد ملت خریدار بیشتری دارد. حال که نشانههای «سونامی» از دور نمایان شده لازم است تا دستگاه سیاست خارجی کشور لابیهای خود را در واشنگتن فعال کرده و بیش از پیش برای ارتباط گیری با تیم ترامپ و تاکید بر نقاط مشترک تاکید کند. برای ترامپ آنچه اهمیت دارد امضای معاملات پرسود، جذب سرمایه خارجی و عکس تبلیغاتی با رهبران مختلف جهان است.
تجربه یک دوره ریاست جمهوری وی این درس بزرگ را برای ما دارد که نباید منافع ملی کشور را تنها به یک حزب خاص گره زده و برای کنترل تهدیدات احتمالی ترامپ، باید از تمام ابزارهای سخت و نرم؛ به ویژه دیپلماسی استفاده کرد.
- نویسنده: اقتصاد آنلاین