در حالی که نیمی از کارگران فاقد مسکناند، طرح ساخت ۹۴هزار واحد تنها با مشارکت مؤثر کارفرمایان و نظارت جدی میتواند به وعده خانهدار شدن آنان جامه عمل بپوشاند.
به گزارش خبرنگاراقتصادی خبرگزاری تسنیم, تأمین مسکن یکی از اساسیترین نیازهای هر جامعهای است، اما در ایران، این نیاز برای طبقه کارگر به یک بحران مزمن و حاد تبدیل شده است. کارگران، ستون فقرات اقتصاد کشور، در خط مقدم نبرد با هزینههای سرسامآور زندگی قرار دارند. آمارهای غیررسمی و گزارشهای میدانی حکایت از وضعیت نگرانکنندهای دارند که بیش از نیمی از جامعه کارگری کشور را درگیر خود کرده است.
تحقیقات نشان میدهد که بیش از۵۰ درصد کارگران در ایران فاقد مسکن ملکی هستند و بخش قابل توجهی از درآمد ماهانه خود را صرف پرداخت اجارهبها میکنند. در بسیاری از شهرهای بزرگ و صنعتی، این رقم به نیمی از درآمد ماهانه کارگر (حدود ۵۰درصد) میرسد، که این امر عملاً بخش عمدهای از قدرت خرید و توانایی آنها برای پسانداز و بهبود معیشت را از بین میبرد. کارگری که نیمی از دستمزدش را صرف اجاره میدهد، عملاً به یک کارگر “ساعتی” تبدیل شده است که آیندهای برای خود متصور نیست.
بحران مسکن کارگری تنها به اجارهبها ختم نمیشود؛ بلکه ساختار بازار مسکن، افزایش مداوم قیمت مصالح، زمین و دستمزدهای ناکافی، این قشر را از دایره خریداران و حتی متقاضیان تسهیلات مسکن خارج کرده است. در این میان، کارگران غالباً از جزئیات، شرایط ثبتنام و روند اجرای طرحهای دولتی که قرار است گشایشی در این مسیر ایجاد کنند، بیاطلاع باقی میمانند. این بیاطلاعی، خود بخشی از ناکارآمدی در اجرای سیاستهای حمایتی تلقی میشود و اعتماد عمومی را مخدوش میسازد.
در مواجهه با این بحران عمیق، دولتها همواره طرحهایی را برای ساماندهی وضعیت مسکن کارگری ارائه دادهاند. اما پرسش اصلی اینجاست: آیا این طرحها صرفاً تسکینی موقتی هستند یا راهحلی پایدار برای ریشهکن کردن این معضل اجتماعی ارائه میدهند؟
بررسی طرح جدید: نگاهی به طرح ملی مسکن کارگری
در راستای تلاش برای رفع این چالش، دولت چهاردهم طرحی جامعتر را با محوریت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعریف کرده است. هدف اصلی این طرح، تأمین ۹۴هزار واحد مسکونی برای قشر کارگران سراسر کشور است. این عدد، مشخصاً به عنوان یک برنامه عملیاتی در دستور کار قرار گرفته است.
تحلیل مقیاس: نابرابری عرضه و تقاضا
هرچند تخصیص ۹۴هزار واحد مسکونی یک گام رو به جلو در برنامهریزی دولتی محسوب میشود، اما نگاهی به مقیاس واقعی جامعه هدف، عمق نیاز را آشکار میسازد.
جامعه کارگری رسمی کشور، بر اساس آمارهای موجود، بالغ بر بیش از ۱۴میلیون نفر است که بخش بزرگی از آنها نیازمند سرپناه پایدار هستند. اگر این طرح به صورت میانگین برای تأمین نیاز خانوارها (با فرض ۳٫۵ نفر در هر خانوار) در نظر گرفته شود، این ۹۴هزار واحد تنها درصد بسیار ناچیزی از نیاز کلی را پوشش میدهد.
به بیان ریاضی، مقایسه اهداف طرح با تعداد کارگران بیانگر این است که در خوشبینانهترین تخمینها، این طرح در بهترین حالت تنها درصد انگشتشماری از جمعیت کارگری کشور را پوشش خواهد داد. این امر نشان میدهد که اگرچه این طرح میتواند برای بخشی از جامعه کارگری تسکیندهنده باشد، اما به عنوان یک راهحل ملی و فراگیر برای بحران مسکن کارگری، رقمی بسیار ناچیز است.
مسئله اساسی اینجاست که طرحهای گذشته غالباً به دلیل رویکرد جزیرهای و عدم انسجام مالی، در مقیاس بزرگ شکست خوردهاند. موفقیت طرح جدید نیازمند رویکردی متفاوت و پایدارتر است که بتواند حجم عظیم تقاضا را مدیریت کند.
تحلیل عمیق بر اساس اظهارات نماینده مجلس، ضرورت مشارکت اقتصادی در تأمین مالی است. برای ارزیابی پایداری و کارآیی این طرح، توجه به دیدگاههای نمایندگان مجلس شورای اسلامی که ناظر بر اجرای این سیاستها هستند، حیاتی است. اظهارات عمران عباسی، نماینده مجلس، بر نکات کلیدی تأکید دارد که میتواند مسیر اجرای طرح را تغییر دهد.
عمران عباسی،عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس بر این باور است که تأمین مسکن شایسته برای کارگران نباید صرفاً یک “امتیاز” یا “صدقه” تلقی شود، بلکه باید به عنوان محور اصلی رفاه اجتماعی و امنیت شغلی مورد توجه قرار گیرد. امنیت مسکن به طور مستقیم بر بهرهوری کارگر، ثبات خانواده و کاهش هزینههای درمانی و اجتماعی ناشی از استرس ناشی از اجارهنشینی تأثیر میگذارد.
انتقاد از مدلهای گذشته: شکست رویکردهای کوچک و پراکنده
وی به روشنی به ناکامی مدلهای اجرایی پیشین اشاره میکند. مدلهای گذشته عمدتاً بر دو پایه استوار بودند: تسهیلات دولتی صرف: که به دلیل تورم، قدرت بازپرداخت کارگران را فراتر از توانشان قرار میداد. عدم مشارکت واقعی کارفرمایان: در بسیاری از طرحها، تعهدات قانونی برای مشارکت کارفرمایان در صندوقهای رفاهی یا تأمین مسکن، یا اجرا نشده باقی ماند یا به شکلی صوری و حداقلی دنبال شد. این امر سبب شد که بار اصلی تأمین مالی بر دوش دولت (و در نهایت بودجه عمومی) بیفتد که ظرفیت محدودی دارد.
مزایای مدل جدید: تأکید بر مشارکت مستقیم کارفرمایان به عنوان موتور محرکه
نقطه عطف و مهمترین تحلیل ارائه شده توسط این نماینده، تأکید بر مدل مشارکت مستقیم کارفرمایان در طرح جدید است. این مدل بر این اصل استوار است که کارفرما به عنوان بهرهبردار اصلی نیروی کار، باید در تأمین مسکن نیروی کار خود سهیم باشد.
جزئیات کلیدی مدل مشارکت کارفرمایی:
بر اساس این رویکرد، پیشبینی شده است که واحدهای تولیدی و کارفرمایان متعهد شوند حداقل ۲۰درصد از کل سرمایهگذاری اولیه مورد نیاز برای ساخت واحدها را مستقیماً تأمین کنند. این مشارکت مزایای چندوجهی دارد:
تأمین مالی پایدار (Sustainable Financing)، ۲۰درصد آورده اولیه توسط کارفرما، وابستگی طرح به نقدینگی سالانه دولت را کاهش داده و جریان مالی پایدارتری برای اجرای پروژههای زیرساختی فراهم میآورد.
کاهش ریسک دولتی، ریسک عدم اجرای طرح به دلیل کمبود بودجه عمومی را به شدت کاهش میدهد.
نشانهای از درک اهمیت سرمایه انسانی، این مدل نشان میدهد که دولتها و بخش خصوصی به این درک رسیدهاند که نیروی کار، یک هزینه نیست، بلکه یک سرمایه مولد است که نیاز به زیرساختهای معیشتی مناسب دارد.
تقویت تعاونیهای مسکن کارگری
به گزارش تسنیم, علاوه بر سرمایهگذاری مستقیم، تأکید بر تقویت تعاونیهای مسکن کارگری نیز یک استراتژی کلیدی تلقی میشود. تعاونیها با تجمیع قدرت خرید کارگران، میتوانند از مزایای مقیاس بهرهمند شوند (Economies of Scale) و واسطهها را حذف کنند. این امر به طور مستقیم منجر به کاهش هزینههای ساخت و خرید و همچنین افزایش انسجام اجتماعی و حس مالکیت در میان کارگران میشود.
بنابراین گزارش, گزارشها و تحلیلهای موجود نشان میدهند که دولت در پی تدوین یک مدل جدید با رویکردی متفاوت برای حل معضل مسکن کارگری است. تمرکز بر مشارکت سرمایهای کارفرمایان، اقدامی استراتژیک است که در صورت موفقیت، میتواند طرح را از حالت “شبهدولتی” خارج کرده و به یک برنامه اقتصادی-اجتماعی پایدار تبدیل کند.
با این حال، موفقیت نهایی این طرح، در هالهای از تردید باقی میماند و منوط به غلبه بر دو چالش اصلی است:
چالش مقیاس: همانطور که اشاره شد، ۹۴هزار واحد پاسخگوی نیاز ۱۴میلیون کارگر نیست. طرح باید دارای فازهای توسعهای باشد که بتواند در بازههای زمانی کوتاهمدت، تعداد واحدها را به شکل تصاعدی افزایش دهد تا اطمینان حاصل شود که پتانسیل خانهدار شدن تمام کارگران در آینده مورد تردید قرار نگیرد.
چالش اجرایی و نظارتی (اطمینان از اجرایی شدن ۱۰۰٪)، مهمترین پرسش باقیمانده این است که آیا تعهدات ۲۰درصدی کارفرمایان به درستی محقق خواهد شد؟ تجربه نشان داده است که فرار از تعهدات قانونی در بخش خصوصی امری شایع است. نظارت قوی، مکانیزمهای تشویقی برای کارفرمایان متعهد و تنبیه قاطع برای متخلفین، شرط لازم برای موفقیت طرح است. در صورت عدم اجرای ۱۰۰درصدی تعهدات، طرح به سرنوشت مشابه طرحهای پراکنده گذشته دچار شده و آرزوی مسکن کارگری همچنان بر باد رفته باقی خواهد ماند.
در نهایت، طرح ملی مسکن کارگری با رویکرد مشارکت کارفرمایی، از نظر تئوری، دارای ساختاری منسجمتر از گذشته است، اما موفقیت آن در گرو تبدیل تعهدات روی کاغذ به واحدهای مسکونی تکمیل شده در میدان عمل است. کارگران چشم به نتایج عملی این تعهدات دوختهاند.
انتهای پیام/
- نویسنده: تسنیم tasnimnews


























































































