آیا ما شاهد پایان سلطنت دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی جهانی هستیم؟
آیا ما شاهد پایان سلطنت دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی جهانی هستیم؟

علیرغم ظهور و گسترش بریکس، اعتماد بیشتری به دلار آمریکا و اقتصاد آمریکا نسبت به سایر رقبای آنها وجود دارد.

بازار؛ گروه بین الملل: سایت عرب نیوز در مقاله ای در تحلیل تقابل بریکس با نفوذ دلار در بازارهای جهانی نوشت:

هر نشست بریکس بحثی را در مورد سلطه اقتصادی آینده ایالات متحده آمریکا برانگیخته است. آیا ما شاهد پایان سلطنت دلار آمریکا به عنوان ارز اصلی جهانی هستیم؟ آیا چین تجارت جهانی را در دست گرفته است؟ و مهمتر از آن آیا این تغییر بالقوه بر وضعیت ایالات متحده آمریکا به عنوان قدرت پیشرو در جهان تأثیر خواهد گذاشت؟ در حالی که همه نفس خود را در سینه حبس می کنند و به روند انتخاباتی آمریکا می نگرند، چند سال آینده به وضوح ممکن است مقطعی کلیدی برای آمریکا و جهان باشد.
شکی نیست که کشورهای شرق و جنوب جهانی در حال برجسته تر شدن در اقتصاد جهانی هستند و این روند بدون شک ادامه خواهد داشت. همچنین واضح است که چین در حال تبدیل شدن به شریک تجاری اصلی بسیاری از مناطق خارج از نیمکره غربی است. با وجود این روندها، دلار آمریکا همچنان ارز غالب در جهان بوده و ایالات متحده آمریکا همچنان نیروی مثبت غالب است.
در واقع نیمی از تجارت جهانی هنوز به دلار آمریکا انجام می شود. این ارز ۶۰ درصد ذخایر ارزی جهانی، ۴۰ درصد از پرداخت های جهانی و ۵۰ درصد از کل بدهی های بین المللی را تشکیل می دهد. به عنوان مثال تراکنش‌های سوئیفت نشان می‌دهد که مشارکت دلار آمریکا در معاملات از ۴۲.۵ درصد در آگوست ۲۰۲۱ به ۶۰ درصد در جولای ۲۰۲۴ افزایش یافته است، در حالی که یورو از ۳۹.۵ درصد به ۱۲.۴ درصد در مدت مشابه کاهش یافته است.

علیرغم ظهور کشورهای بریکس، اعتماد بیشتری به دلار آمریکا و اقتصاد آمریکا نسبت به سایر رقبای آنها وجود دارد

شکی نیست که جنگ در اوکراین و ثبات منطقه یورو نقش بزرگی در این تغییر داشته است. با این حال، با وجود تحریم ها و رشد اجتناب ناپذیر کشورهای بریکس، اعتماد بیشتری به دلار آمریکا و اقتصاد ایالات متحده نسبت به سایر رقبای آنها وجود دارد و این مهم تسلط ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا را حفظ می کند. آمریکا هنوز به عنوان یک اقتصاد آزاد مطرح بوده که نوآوری و شفافیت بیشتری نسبت به سایر مناطق ارائه می دهد.
باید گفت آنچه مهم است، چشم انداز اقتصاد، پویایی آن و دسترسی به آن است. در حالی که ایالات متحده آمریکا در سال های اخیر عدم اعتماد را در سطح دولتی نشان داده است، بیشتر نوآوری های جهان از شرکت های خصوصی آن نشات گرفته است. توسعه نوع جدیدی از نوآوری ایالات متحده به حفظ برتری نمادین ژئوپلیتیک آن کمک می کند. بارزترین نمونه ها تسلا و اسپیس ایکس هستند. پیشرفت‌های اخیر در خودروهای بدون راننده تسلا، ماموریت موفقیت‌آمیز استارشیپ و تقاضای جهانی برای ماهواره‌های استارلینک اسپیس ایکس نشان می‌دهد که چگونه نوآوری آمریکایی نفوذ جهانی آن را تقویت می‌کند. این دیگر دولت آمریکا نیست، بلکه شرکت های خصوصی آن هستند که این نفوذ را رهبری می کنند. این فناوری‌ها با هم بازتاب استراتژی ایالات متحده است که از نوآوری برای انعطاف‌پذیری و قدرت استراتژیک در سراسر جهان استفاده می‌کند.
شرکت های دیگر نیز در این رهبری جدید جهانی مشارکت دارند. این امر به بسیاری از بخش‌های دیگر سرازیر می‌شود و ایالات متحده را به عنوان نوآورترین کشور جهان معرفی می‌کند. همچنین واضح است که قدرت این شرکت ها ریشه در حمایت دولت آمریکا از آنها دارد. با این حال آنها به نیازهای بسیاری از کشورها از نظر امنیتی و دفاعی پاسخ می‌دهند و از این رو بر جایگاه جهانی ایالات متحده آمریکا تأثیر مثبت می‌گذارند.

سطح بالای بدهی آمریکا و افزایش کسری مالی این کشور خطری واقعی برای جایگاه جهانی آن ایجاد می کند

همچنین شایان ذکر است که سهم ایالات متحده آمریکا از تولید ناخالص داخلی جهانی در ۱۳ سال گذشته از ۲۱.۱ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۲۶.۳ درصد در سال ۲۰۲۴ افزایش یافته است. این مهم ترجمه ای از اصول بازار آزاد و دسترسی آزاد بین المللی آمریکاست که از جایگاه جهانی آن نیز حمایت می کند. ظرفیت دسترسی و سرمایه گذاری در این سطح از نوآوری بی نظیر است. اکثر نوآوری ها در چین که چشمگیر هم هستند، برای سرمایه گذاران قابل دسترسی نیستند و استفاده از آن برای چین محفوظ است.
شکی نیست که موقعیت ایالات متحده آمریکا خطرات زیادی درآینده برای آن ایجاد می کند. مهمتر از همه سطوح بالای بدهی کشور و افزایش کسری مالی خطری واقعی برای جایگاه جهانی آن ایجاد می کند. بدهی این کشور به ۱۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی نزدیک می شود و پرداخت های بهره ۱۳ درصد از هزینه های فدرال را در سال ۲۰۲۴ تشکیل می دهد و از هزینه های دفاعی پیشی می گیرد. این امر منابع موجود برای سرمایه گذاری های کلیدی در زیرساخت ها، دفاع و نوآوری را محدود می کند.
علاوه بر این، رویکرد چاپ پول برای رهایی از بدهی خطری را به همراه دارد که می تواند اعتماد به اقتصاد ایالات متحده را از بین ببرد، نقش دلار را به عنوان ارز ذخیره جهانی تضعیف کند و نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا را کاهش دهد. به همین دلیل است که رئیس جمهور بعدی ایالات متحده آمریکا به جای تکیه بر روش های مصنوعی باید یک تغییر واقعی ایجاد کند و ظرفیت نوآوری و پویایی بی بدیل کشور را آزاد کند.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]