اهالی فرهنگ و رسانه تبریز، برای مردم مظلوم شهر خواهرخوانده خود، غزه بغض کردند و به استغاثه ایستادند.
بهگزارش خبرگزاری تسنیم از تبریز، آرام آرام بهسوی مقبرةالشعرای تبریز گام برمیدارم. انگار تاریخ کوی سرخاب تبریز با آن عظمتاش به سوگ ایستاده است.
خواهرخواندگی، رسم سوگواری را بیش از هر رسم دیگر به میراث میگذارد. تبریز و غزه، دو خواهرخوانده غریبوار تاریخ، سالها است به احترام هم ایستادهاند، اما این بار با روایت سوگ، باید این خواهرخواندگی را ترجمان کرد.
غزه با تمام اندوهش، آتش به جان تبریز انداخته و بهار اندوه را در تبریز برافراشته است.
آری؛ اینجا تبریز است، شهر شهید عبدالصمد امامپناه، نخستین شهید راه قدس که آرمانش، آرمانشهری بود که بوی خون و کودککشی از آن نیاید.
حرف، حرف را میآورد؛ هر سویی از مقبرةالشعرا کودکانی را میبینم که به همصدایی غزه آمدهاند. انگار روضه مکشوف است که باید ببینیم و اندوه به جانمان بیفتد و زنده بمانیم.
زندهماندن عجب کار دشواری است؛ زندهماندن عجب ننگی است.
نزدیکتر میشوم و میبینم همه آمدهاند. اینبار اهالی فرهنگ و هنر و رسانه و مطبوعات، از کودک و جوان و پیر، همه آمدهاند تا به سوگ غزه خواهرخوانده بایستند.
اما در این میان، روزنامهنگاران و خبرنگاران کارکشته تبریزی اندوهشان بیشتر است. غزه، به صحنه کلمهکشی بدل شده است و هر روایتی، محکوم به شهادت است.
هنوز کلمههای پایانی حسام شبات در گوشم زنده است.
هنوز روزهای آشوب قدس به پایان نرسیده است و هنوز هم پس از بمبارانها و کودککشیهای روزمره صهیونیستها، لبخند آزادیخواهی مردمان قدس از چهرهشان زدوده نشده است.
هنوز خبر جنایت صهیونیستها در صدر اخبار جهانی است و روزی نیست که خونی در فلسطین و غزه بر زمین ریخته نشود.
اگر چه که آرمان قدس را با ریختن خونهای کودکان، زنان، جوانان و مردمان آزادیخواه خواستهاند به مسلخ نابودی بکشانند، اما آنچه به ثمر نشسته، بیداری مردمانی است که تا نسلهای دیگر خود، آرمان آزادی را از یاد نخواهند برد و همچون گذشتهها حتی با فلاخنی، به جنگ آتش و خون خواهند رفت.
اینروزها، از لبخندهای کودکانی که خوب میدانند معنای شهادت و مقاومت چیست تا لحظهنگاریهای شکوهند زندگی آزادیخواهان قدس در میان آواری از خون و آتش، همه در قاب رسانه، جلوهگر میشود.
همین چند روز قبل بود که در آستانه روز قدس، حسام شبات، خبرنگار ۲۱ ساله فلسطینی به شهادت رسید و پس از شیرین ابوعاقله و دیگر پیامبران رسانه در عصر آتش و خون، میراثی از خود به جای گذاشت که نام آن چیزی جز جاودانگی روایت نمیتواند باشد.
این آخرین پیام حسام شبات خبرنگار شهید فلسطینی است که میگوید صحبت درباره غزه را متوقف نکنید.
این پیام نهایی حسام شبات است که میگوید اگر در حال خواندن این متن هستید، یعنی کشته شدهام – احتمالاً هدف قرار گرفتهام – توسط نیروهای اشغالگر اسرائیل. وقتی این همه شروع شد، فقط ۲۱ سال داشتم – دانشجوی دانشگاه با رؤیاهایی مانند هر کس دیگر. در ۱۸ ماه گذشته، هر لحظه از زندگیام را وقف مردم و وحشتهایی کردم که در شمال غزه به وقوع پیوستند.
اینها حرفهای جوان ۲۱ سالهای است که با آتش و خون زیسته و میگوید: لحظهبهلحظه مستند کردم، مصمم بودم که حقیقتی را که میخواستند پنهان کنند، به جهان نشان دهم. روی سنگفرش خیابانها، در مدارس، در چهارراهها – هر جایی که میتوانستم، میخواستم. هر روز برای بقا جنگیدیم، ماهها گرسنگی کشیدیم، اما هرگز از کنار مردم دور نشدم.
حسام شبات جوانی که دوربین و میکروفون به دست گرفته و میگوید: به خدا قسم، وظیفهام را بهعنوان یک روزنامهنگار انجام دادم، جانم را به خطر انداختم تا حقیقت را گزارش کنم، و حالا بالاخره آرامشی چیزی که در ۱۸ ماه گذشته آن را تجربه نکردم، دارم. همه این کارها را انجام دادم چون به آرمان فلسطین ایمان داشتیم. معتقدم که این سرزمین از آن ماست و بزرگترین افتخار زندگیم این بوده که در راه دفاع از آن و خدمت به مردمش جان بدهم.
اکنون پس از رسالت پیامبران روایت آتش و خون، چنین خواستهای که صحبت درباره غزه را متوقف نکنید و اجازه ندهید که جهان رویش را برگرداند، به مبارزه ادامه دهید، به بازگو کردن داستانهای ما ادامه دهید – تا زمانی که فلسطین آزاد شود، نباید به فراموشی سپرده شود.
بازخوانی آخرین پیام وصیتگونه یک خبرنگار جوان ۲۱ ساله، چیزی بیشتر از آخرین پیام است، حال آنکه در مقام یک مرامنامه و حتی فراتر از آن است که هر رسانهای و هر خبرنگاری را و هر وجدان بیداری را به روایت فرامیخواند.
امروز، پس از سالهای متمادی آتشوخون، اگر میراث مقاومت و شهادت بر جای مانده است، نقش روایت مقاومت کمتر از نقش گلولههای داغ نیست و هر روایت، پیش از آنکه بر پیشانی صهیونیستها جای خود را پیدا کند، کار خود را کرده است و روایت آزادی قدس، مهمترین گام برای آزادی قدس است.
اینک، هر خبرنگار، هر روزنامهنگار، هر رسانه و هر انسانرسانهای رسالتی دارد که آن زنده نگه داشتن آرمان قدس است؛ در روزگاری که رسانههای صهیونی، آرمان قدس را به فراموشخانه ذهن خود سپردهاند، این رسالت بر دوش رسانههایی است که آزادی و مقاومت و شهادت را با یکدیگر معنا میکنند.
هر شهادتی، بهانهای برای بیعت با آرمان دوربینبهدوشها و میکروفونبهدستهای نجیبی است که در روزگار گلوله و آتش، قلم به دست گرفتند و روایت کردند.
اما امروز، غزه با سوگ و استغاثه اهالی فرهنگ و رسانه روایت میشود تا بلکه با اشکهای جاری، این اندوه بار دیگر بر قاب دوربینها و بر سطرهای گزارشها روایت شود.
انتهای پیام/
- نویسنده: تسنیم tasnimnews