داستان یک مؤلف کتاب و مخترع میتواند مملو از فراز و نشیبهایی باشد که شنیدنش برای جوانانی که علاقهمند به حضور در این مسیر هستند، خواندنی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قزوین، زندگی همیشه پر از چالشها و دستاندازها است. هر کسی که امروز به موفقیت یا جایگاه خاصی رسیده، بدون شک مسیری پر از فراز و نشیب را پشت سر گذاشته است، هیچ موفقیتی آسان به دست نمیآید و پشت هر دستاورد، داستانی از تلاش، امید، شکستها و دوباره برخاستنها نهفته است.
آقای محسن بلوکی هم از آن دسته افرادی است که مسیر زندگیاش پر از پیچوخم بوده، اما هرگز تسلیم نشده و با پشتکار و عشق به یادگیری، راه خود را پیدا کرده است.
تجربه ایشان بهخوبی نشان میدهد که علاقه، تلاش مستمر و باور به تواناییها، میتواند هر محدودیتی را به فرصت تبدیل کند، چه در مسیر تحصیل، چه در مسیر اختراع و نوآوری، و چه در مسیر تألیف کتاب و انتقال تجربه، همیشه موانعی بوده که گاه حتی دلسردکننده به نظر میرسید، اما آنچه اهمیت دارد، ایستادن و ادامه دادن است، حتی زمانی که شرایط سخت است و حتی وقتی دیگران باور ندارند.
مسیر موفقیت هیچوقت ساده و هموار نبوده و نیست، در هر جامعهای، و بهویژه در کشور ما که جوانانش سرشار از استعداد و آرمانخواهی هستند، پیشرفت و رسیدن به اهداف، به پشتکار، صبر و برنامهریزی نیاز دارد.
شرایط دشوار، محدودیت منابع یا نگاههای گاه مأیوسکننده، نمیتواند مانعی باشد برای کسانی که دل در گرو پیشرفت دارند.
در واقع، همین موانع میتواند بستری باشد برای رشد خلاقیتها، بروز نوآوریها و تقویت ارادهها. مسیر موفقیت، مسیری است که هر گامش با سختیها و آزمونها همراه است، اما آنچه فرد را به سرمنزل مقصود میرساند، ایمان به تواناییهای خویش، تکیه به تلاش و امید به آیندهای روشن است. با وی به گفتوگو نشستیم؛
تسنیم: لطفاً خودتان را برای مخاطبان ما معرفی کنید و بفرمایید که چه مسیری را در زندگی طی کردید تا به نقطه فعلی رسیدید؟
با سلام خدمت شما. بنده محسن بلوکی هستم، متولد سال ۱۳۵۰ در تهران. در رشته راه و ساختمان در هنرستان درس خواندم و سپس در مقطع کاردانی و کارشناسی رشته تکنولوژی پرورش طیور تحصیل کردم. از سال ۷۶ به قزوین آمدم و اینجا ساکن شدم.
مربی رشته زنبورداری در اداره فنیوحرفهای استان قزوین هستم و در کنار تدریس، به تألیف کتاب و اختراع هم مشغولم. بیش از بیست عنوان کتاب در زمینههای مختلف ازجمله زنبورداری، کشاورزی، دام و حتی مباحث مذهبی تألیف و چاپ کردهام و پنج عنوان دیگر هم در دست تألیف دارم. همسرم، سرکار خانم فاطمه طایفه، بازنشسته آموزشوپرورش و خودشان هم مخترع هستند.
تسنیم: شما گفتید از کودکی علاقه خاصی به کارهای فنی و علمی داشتید. این علاقه چطور شکل گرفت؟
بله، واقعیت این است که از بچگی بچهای پرجنبوجوش بودم و خیلی اهل درس نبودم. معدلهام همیشه پایین بود، به قول مادرم ناپلئونی درس میخواندم! اما از همان کودکی علاقه خاصی به ساختوساز و کارهای فنی داشتم.
مثلاً در دوران ابتدایی، وقتی پدرم یک تلویزیون توشیبای ۱۴ اینچ خرید، برنامههای علمی و راز بقا را با شوق میدیدم و بعد سعی میکردم با وسایل دمدستی اسباببازی یا وسایلی بسازم. همیشه مادرم از دستم شاکی بود چون فرش خانه را پر از چسب و آشغال میکردم. خودش میگفت: “بالاخره کی مخترع میشی؟!” و خب، همینطور هم شد!
تسنیم: چطور شد که مسیر شما به اختراعات و کارآفرینی گره خورد؟
ماجرا از یک روز ساده شروع شد. در سال ۱۳۸۷ زمانی که ۳۷ سالم بود، از سمت پل طالقانی قزوین به سمت میدان ولیعصر میرفتم، چشمم به یک پلاکارد افتاد که رویش نوشته بود: “آموزش کارآفرینی، ثبتنام هنرجو”.
من همیشه دنبال ایدههای جدید بودم و حتی از سن ۲۱ سالگی طرحهای کسبوکار نوشتم، مثلاً طرح کارخانه شن و ماسه یا تولید الکل سفید، اما چون زمین و سرمایه نداشتم، موفق نمیشدم. خلاصه، با شوق و ذوق رفتم کلاس کارآفرینی ثبتنام کردم.
در آن کلاس، استادمان کاوس کاشانی واقعاً مسیر زندگیام را تغییر داد. وقتی بحث اختراع و نوآوری پیش آمد، متوجه شدم کارهایی که در زمینه تغییرات کندوهای زنبورداری انجام داده بودم، درواقع میتواند بهعنوان اختراع ثبت شود! با راهنمایی ایشان اقدام کردم و در همان سال ۱۳۸۷ اولین اختراع خود را ثبت کردم و بعد هم هفت اختراع دیگر ثبت شد.
تسنیم: چه حس و حالی داشتید وقتی اولین اختراعتان ثبت شد؟
واقعاً لحظه عجیبی بود. وقتی روزنامه رسمی ثبت اختراع را گرفتم، سریع به مادرم زنگ زدم و گفتم: “مامان! بالاخره مخترع شدم!” مادرم خیلی خوشحال شد. انگار همه آن روزهایی که میگفت “بالاخره کی مخترع میشی؟” به جواب رسیده بود. بعد از آن هم مسیرم باز شد و در کنار تدریس زنبورداری، وارد دنیای اختراعات شدم.
تسنیم: چطور شد که به ادامه تحصیل در دانشگاه علاقهمند شدید؟
وقتی دیدم در انجمن مخترعین و نخبگان قزوین عضو شدم و حتی عضو هیئت امنا شدم، به خودم گفتم: “زشته! همه تحصیلات عالی دارند، من فقط دیپلم دارم!” همین باعث شد برای چهارمین بار در کنکور شرکت کنم و در رشته تکنولوژی پرورش طیور قبول شدم.
جالب اینکه، ما چند نفر در رشته زنبورداری قبول شده بودیم، اما چون ظرفیت کلاسها کم بود، مجبور شدیم همه برویم رشته تکنولوژی پرورش طیور بخوانیم. حالا خدا را شکر میکنم که این مسیر را ادامه دادم.
تسنیم: آیا در مسیرتان با سختیها و شکستهایی هم روبهرو شدید؟
بله، بسیار زیاد. من برای گرفتن مجوز کارخانه شن و ماسه، یا کارخانه تولید الکل سفید، بارها اقدام کردم و به در بسته خوردم. بارها در مسیر اختراعاتم، کملطفی و سنگاندازی دیدم. حتی در درس خواندن، تا دیپلم گرفتن خیلی طول کشید.
اما هیچ وقت دست نکشیدم. باور داشتم که میتوانم موفق شوم و خدا را شکر، حالا میبینم که همان سختیها باعث ساخته شدنم شدند.
تسنیم: چه چیزی باعث شد در مسیر زنبورداری و تألیف کتابهای متعدد بمانید؟
علاقه به طبیعت و زنبورداری همیشه در من بود. از سال ۸۱ زنبورداری را شروع کردم و کمکم تجربیاتم را نوشتم. بهعلاوه، حس میکردم باید دانستههایم را به دیگران منتقل کنم. همین باعث شد بنویسم و بنویسم؛ از زنبورداری تا کشاورزی و دامپروری و حتی مباحث مذهبی. امروز میبینم که نوشتن برایم یک رسالت است.
تسنیم: چه توصیهای به جوانانی دارید که مثل شما به دنبال موفقیت هستند، اما شاید احساس کنند شرایط سخت است؟
توصیهام این است که هیچ وقت دست از تلاش برندارند. به علاقهشان بچسبند، حتی اگر شرایط سخت است و دیگران آنها را دستکم میگیرند. من خودم معدلهای پایین داشتم، چند بار درسم را مردود شدم، اما آخرش توانستم مخترع شوم، کتاب بنویسم و به جایی برسم.
مهم این است که ناامید نشوند و از شکستها درس بگیرند. همیشه هم توکل به خدا داشته باشند و به نیت خدمت به مردم و وطن کار کنند.
البته ناگفته نماند که من به عنوان یک بسیجی هرچه افتخار دارم مدیون بسیج علمی استان و مسئول آن عباسی هستم که همیشه از بنده حمایت و امکانات و ظرفیت لازم را برای رشد و توسعه علمیام در اختیار قرار دادند.
انتهای پیام/
- نویسنده: تسنیم tasnimnews