آمریکا از لغو تحریم‌های نفتی ایران سود خواهد برد؟
آمریکا از لغو تحریم‌های نفتی ایران سود خواهد برد؟

در حالی که جنگ در اوکراین و غزه همچنان ادامه دارد، ایران و آمریکا هر دو به توافقی دیپلماتیک نیاز دارند. گزارش پیش‌رو به بررسی امکان یک توافق پایدار هسته‌ای و تأثیر آن بر اقتصاد، انرژی و آینده روابط ایران با جهان می‌پردازد.

به گزارش اقتصاد آنلاین، روزنامه “نشنال” امارات در گزارشی به چشم‌انداز توافق هسته‌ای جدید میان تهران و واشنگتن پرداخته است. این روزنامه اماراتی در گزارش خود آورده است: در شرایطی که صلح در اوکراین و غزه همچنان دست‌نیافتنی باقی مانده، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بیش از هر زمان دیگری به یک پیروزی دیپلماتیک نیاز دارد. ایران نیز که متحدان اصلی‌اش تضعیف شده و درگیر تحریم‌ها و کمبود انرژی است، به راه نجاتی نیاز دارد. آیا یک توافق می‌تواند به تهران و واشنگتن کمک کند تا به توافقی هسته‌ای پایدار و منطقه‌ای صلح‌آمیزتر و آبادتر دست یابند؟

اکثر تحلیل‌ها درباره توافق احتمالی، بر پیامد‌های آن برای صادرات نفت ایران تمرکز داشته‌اند. اگر تحریم‌های آمریکا کاهش یابد، صادرات نفت ایران ممکن است روزانه بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار بشکه افزایش یابد که می‌تواند تا حدی بر قیمت نفت فشار وارد کند. اما آنچه پیچیده‌تر و جالب‌تر است، چشم‌انداز‌های گسترده‌تر اقتصادی و انرژی است و اینکه چگونه می‌توان این ظرفیت‌ها را با دیپلماسی تلفیق کرد.

موانع هسته‌ای در مسیر توافق نوین

البته هنوز موانع بزرگی بر سر راه باقی است. ایران بر حق خود برای غنی‌سازی اورانیوم پافشاری می‌کند، در حالی که استیو ویتکاف، فرستاده آمریکا، اعلام کرده است: «غنی‌سازی منجر به قابلیت تسلیحاتی می‌شود» و «ما حتی یک درصد از قابلیت غنی‌سازی را نیز نمی‌توانیم بپذیریم.»

با این حال، آقای ترامپ نشان داده که حاضر است از منطق سنتی واشنگتن و رویکرد حقوقی محتاطانه آن عبور کند، چه به نفع آمریکا و چه به ضرر آن. پس از دیدار کوتاهی با رئیس‌جمهور جدید سوریه، احمد الشرع، او به‌سرعت دستور پایان تحریم‌ها را صادر کرد؛ فرآیندی که در مورد عراق و لیبی سال‌ها به طول انجامید. سفر اخیرش به خلیج فارس نیز با موجی از اعلام قرارداد‌های تجاری همراه بود. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران نیز با وعده فرصت‌های اقتصادی برای آمریکا، سیگنال‌هایی مثبت ارسال کرده است.

درهم‌تنیدگی اقتصادی، کلید صلح پایدار

برای دستیابی به صلحی پایدار، باید بر وابستگی‌های اقتصادی متقابل تأکید شود. از منظر آمریکا، این راهبرد به معنای جذب ایران و دور کردن آن از وابستگی فعلی‌اش به روسیه و چین خواهد بود. شورای همکاری خلیج فارس می‌تواند شریک طبیعی منطقه‌ای در این روند باشد.

این به معنای نادیده‌گرفتن ماهیت رژیم ایران، تمایل آن برای حفظ قدرت و اهداف سیاسی و ایدئولوژیکش نیست. ایران به‌احتمال زیاد همچنان محیطی دشوار برای تجارت باقی خواهد ماند.

بی‌ثباتی سیاسی آمریکا و فرصت‌های اقتصادی پنهان

در عین حال باید نسبت به نظام سیاسی آمریکا نیز واقع‌گرایانه بود؛ نظامی که به‌سختی می‌تواند به وعده‌های خود پایبند بماند یا در مسیر سیاستی ثابت حرکت کند.

با این وجود، کاخ سفید ممکن است بپرسد: چرا فقط چین باید از نفت ایران سود ببرد؟ در چنین فضایی، ممکن است حلقه نزدیک ترامپ نیز به توافقی با ایران تمایل پیدا کند.

مرور تجربه‌های گذشته در توافق‌های نفتی

در گذشته، فرصت‌های گشایش اقتصادی عمداً شرکت‌های آمریکایی را کنار گذاشته بود. در سال ۱۹۹۵، شرکت کوناکو که در میادین نفتی فراساحلی دبی فعالیت می‌کرد، قراردادی برای توسعه میادین همجوار سیری در سمت ایرانی خلیج فارس منعقد کرد. اما رئیس‌جمهور وقت، بیل کلینتون، مشارکت این شرکت را وتو کرد.

پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در ژوئیه ۲۰۱۵، شرکت‌های نفتی اروپایی تلاش کردند به بازار ایران بازگردند. با این حال، ایالات متحده همچنان شرکت‌های خود را از مشارکت منع می‌کرد. بانک‌های بین‌المللی نیز به دلیل فقدان تضمین درباره پایبندی به تحریم‌ها، وارد تعامل نشدند. در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما، لابی‌های قدرتمندی مصمم به نابودی توافق بودند، توافقی که حتی در میان طراحانش نیز مدافعان پرشوری نداشت و در نهایت، در ماه مه ۲۰۱۸، با خروج ترامپ از برجام، فروپاشید.

ضرورت رویکردی جدید از سوی تهران و واشنگتن

ایران نیز فرصت خود را از دست داد؛ زیرا در طراحی و مذاکره درباره قرارداد نفتی جدیدش تعلل ورزید. این‌بار، هر دو طرف به گروه‌هایی نیاز دارند که مشتاق حفظ و گسترش روابط بازتنظیم‌شده باشند.

تهران به‌شدت نیاز دارد اقتصاد خود را احیا کند. تولید نفت این کشور در واقع تا حد زیادی از اثرات تحریم‌های آمریکا بهبود یافته و به حدود ۳.۳ تا ۳.۴ میلیون بشکه در روز رسیده است که فاصله زیادی با ظرفیت کامل ۳.۷ تا ۳.۸ میلیون بشکه در روز ندارد. تقریباً تمام فروش‌ها به چین انجام می‌شود و ایران ناچار است تخفیف‌هایی بدهد و هزینه‌هایی بابت صادرات از طریق «ناوگان تاریک» نفتکش‌هایی که تحریم‌ها را به‌خطر می‌اندازند، متحمل شود.

بازگشت ایران به بازار‌های نفتی جهانی

در صورت دستیابی به توافق، ایران می‌تواند بازار‌های از دست‌رفته خود در کشور‌هایی مانند هند، ژاپن و کره جنوبی را بازپس گیرد و با همسایگان خود در شورای همکاری خلیج فارس و همچنین با روسیه در هند رقابت کند. این کشور همچنین به دارایی‌های بلوکه‌شده‌اش و تجهیزات ضروری صنعت نفت که اکنون از طریق کانال‌های غیررسمی و پرهزینه تهیه می‌شوند، دسترسی مجدد خواهد یافت.

تولید گاز ایران عمدتاً به دلیل افت فشار در میدان پارس جنوبی با مشکل مواجه شده است. این میدان، بخش ایرانی میدانی است که قطر آن را میدان شمالی می‌نامد و ۷۰ درصد گاز ایران را تأمین می‌کند. ایران نیاز دارد سکو‌های پیشرفته و پرهزینه‌ای برای تقویت فشار نصب کند که ساخت آنها در داخل دشوار است.

نیاز فوری به اصلاحات انرژی و همکاری منطقه‌ای

رشد بی‌رویه تقاضا به دلیل یارانه‌ها، صنایع ایران را با کمبود سوخت مواجه کرده و موجب قطعی‌های مکرر برق شده است. ایران برای جبران، نفت بیشتری را در نیروگاه‌ها می‌سوزاند، اما همچنان در زمستان و تابستان با خاموشی مواجه است. صادرات گاز به عراق نیز ناپایدار بوده و تحت فشار سیاسی آمریکا قرار داشته است.

ایران به سه اقدام نیاز دارد: کاهش مصرف با بهبود بهره‌وری انرژی، افزایش تولید گاز و اصلاح قیمت‌ها برای مصرف‌کنندگان و تقویت تولید برق غیرگازی.

اصلاح یارانه‌ها و افزایش قیمت برای مصرف‌کنندگان در شرایط بهبود اقتصاد آسان‌تر خواهد بود. برای افزایش تولید، شرکت‌های ملی شورای همکاری خلیج فارس می‌توانند با غول‌های بین‌المللی مانند شل، توتال انرژی و اکسون‌موبیل همکاری کنند. این همکاری به‌ویژه در زمینه میادین مشترک مرزی در صورت وجود چارچوب دیپلماتیک سازنده مؤثر خواهد بود.

انرژی‌های تجدیدپذیر؛ فرصتی بکر برای ایران

از ظرفیت اسمی۹۳ گیگاواتی برق تولیدی ایران، سهم انرژی خورشیدی و بادی تنها ۱ گیگاوات است. نیروگاه هسته‌ای بوشهر نیز تنها ۱ گیگاوات دیگر می‌افزاید. امارات و عربستان سعودی در مجموع هشت برابر این مقدار انرژی هسته‌ای، خورشیدی و بادی دارند و همچنان در حال توسعه‌اند.

با این حال، بیابان‌های مرتفع و دامنه‌های بادخیز کوهستانی ایران ظرفیت فوق‌العاده‌ای برای نصب تجهیزات تجدیدپذیر دارند. این فرصتی بزرگ برای سرمایه و تخصص شرکت‌های شورای همکاری خلیج فارس مانند مصدر ابوظبی و اکوا پاور عربستان سعودی است.

غنی‌سازی اورانیوم؛ از تهدید امنیتی تا فرصت تجاری؟

موضوع حساس غنی‌سازی نیز می‌تواند به فرصت تجاری تبدیل شود. تخصص هسته‌ای آمریکا، اروپا و دیگر کشور‌ها می‌تواند به مدیریت یک کنسرسیوم منطقه‌ای برای تولید سوخت هسته‌ای به‌صورت ایمن و شفاف کمک کند؛ کنسرسیومی که شامل کشور‌های دارای یا علاقه‌مند به انرژی هسته‌ای مانند امارات، عربستان، ترکیه و مصر باشد.

در نهایت، بازگشت ایران به اقتصاد منطقه‌ای و جهانی، فرصت‌های گسترده‌ای برای اتصال زیرساختی ایجاد می‌کند. خزر، آسیای مرکزی، جنوب آسیا و خلیج فارس می‌توانند از طریق خطوط لوله گاز و کابل‌های برق به یکدیگر متصل شوند و انرژی‌های تجدیدپذیر را میان سه قاره منتقل و متعادل کنند.

از سال ۱۹۷۹ تاکنون، فرصت‌های زیادی برای نزدیکی ایران و آمریکا از سوی هر دو طرف از دست رفته است. روش‌های نظامی و تحریم به‌وفور آزموده شده‌اند، تلاش‌های دیپلماتیک در حد متوسط و استفاده از ابزار تجارت بسیار کمتر. خطرات بزرگی همچنان باقی است، و ناامیدی یا حتی فاجعه محتمل است. اما روزنه‌ای از یک راه‌حل قابل مشاهده است؛ راه‌حلی که می‌تواند به ایران، آمریکا و کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس برای دستیابی به شکوفایی مشترک یاری رساند.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]