اقتصاد آنلاین – محمد بیات؛ عملیات طوفان الاقصی و آغاز جنگ میان اسرائیل و حماس به مانند تمام تحولات بزرگ ژئوپلیتیکی نه تنها بر روی امنیت منطقه خاورمیانه، بلکه بر روی روابط بین‌الملل و هندسه قدرت جهانی نیز تاثیر خواهد گذاشت. به عقیده کارشناسان ایران، آمریکا، اسرائیل، حماس و حزب الله پنج بازیگر کلیدی جنگ […]

اقتصاد آنلاین – محمد بیات؛ عملیات طوفان الاقصی و آغاز جنگ میان اسرائیل و حماس به مانند تمام تحولات بزرگ ژئوپلیتیکی نه تنها بر روی امنیت منطقه خاورمیانه، بلکه بر روی روابط بین‌الملل و هندسه قدرت جهانی نیز تاثیر خواهد گذاشت. به عقیده کارشناسان ایران، آمریکا، اسرائیل، حماس و حزب الله پنج بازیگر کلیدی جنگ اخیر بوده و سایر بازیگران در مدار این هسته مرکزی قرار دارند. در لایه بازیگران فرامنطقه‌ای روسیه، چین و هند سه قدرت بزرگ آسیایی- اوراسیایی هستند که پس از عملیات طوفان الاقصی مجبور به باز تنظیم مواضع سیاسی، اقتصادی و نظامی در خصوص مناقشه فلسطین و روابط با کشورهای حوزه خاورمیانه شدند. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا نگاهی به مواضع راهبردی مسکو- پکن- دهلی نو نسبت به جنگ حماس و رژیم صهیونیستی داشته باشیم.

شاید بزرگ‌ترین برنده فرامنطقه‌ای عملیات طوفان الاقصی روسیه باشد. ضربه استراتژیک حماس به ساختارهای اطلاعاتی- امنیتی اسرائیل سبب شد تا دولت‌های غربی به رهبری آمریکا در نخستین روزهای آغاز جنگ راهی فلسطین اشغالی شوند و ضمن بازسازی ساختار ارتش و نهادهای امنیتی، با اعزام انواع ناوها و جنگنده‌های تهاجم نسبت به هرگونه اقدام احتمالی «محور مقاومت» هشدار دهند. اتخاذ چنین سیاستی سبب شد تا به ناگهان تمرکز واشنگتن- بروکسل-لندن از روی اوکراین برداشته شده و اکثر کمک‌های مالی- تسلیحاتی راهی سرزمین‌های اشغالی شود. دیگر امتیاز تشدید تنش‌ها در باریکه غزه، بالا رفتن قیمت نفت در بازارهای انرژی است. در نخستین روزهای جنگ قیمت هر بشکه نفت با افزایشی معنادار به ۸۷ دلار رسید. افزایش قیمت نفت برای مسکو که درگیر جنگی فرسایشی و پر هزینه با اوکراین است می‌تواند خبر بسیار خوبی باشد.

جنگ غزه در لنز قدرت‌های نوظهور

دیدار هیات‌های عالی‌رتبه ایران و حماس در مسکو

 با تشدید حمایت دولت‌های غربی از تل‌آویو برای تهاجم گسترده به باریکه غزه، مسکو ضمن محکوم کردن کشتار وسیع غیرنظامیان در جایگاه «میانجی» قرار گرفته و بسیاری از کشورهای عربی به جای «اعتماد» به آمریکا، ترجیح می‌دهند مسکو یا پکن پرونده آتش بس پایدار میان فلسطین و رژیم صهیونیستی دنبال کنند. با این حال کارشناسان معتقدند فرسایشی شدن روند جنگ خبر خوبی برای ساکنان کاخ کرملین خواهد بود و آنها اصلا علاقه‌ای به پایان یافتن این منازعه در کوتاه مدت ندارند. اگر دامنه جنگ از مرزهای فلسطین اشغالی فراتر رود و دامنه آن به جغرافیای لبنان و سوریه توسعه پیدا کند، آنگاه ممکن است به دلیل تمرکز محور مقاومت بر «جبهه شمالی»، روس‌ها مجبور به افزایش حضور نظامی در سوریه خواهند شد. با تداوم جنگ اوکراین، آغاز جنگ منطقه‌ای (احتمالی) در حوزه شامات اصلا خبر خوبی برای مسکو نخواهد بود.

جنگ غزه در لنز قدرت‌های نوظهور

چین- اسرائیل دارای روابط اقتصادی «گرم» و روابط سیاسی «سردی» هستند

دیگر برنده جنگ غزه جمهوری خلق چین است. به خطر افتاد ثبات در حوزه مدیترانه شرقی سبب تعویق پروژه‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا و دست بالای پکن در رقابت ژئواستراتژیک با واشنگتن خواهد شد. برای پکن آغاز حمله زمینی اسرائیل به نوار غزه به معنای بازگشت مجدد نیروهای آمریکایی به خاورمیانه، افزایش وزن سیاسی چین به عنوان بازیگر میانجی و به تعویق افتادن پروژه «هند- عرب- خاورمیانه» است. واشنگتن قصد داشت از طریق پیوستن سعودی به پیمان ابراهیم و ادغام اسرائیل در نظم اقتصادی- امنیتی غرب آسیا زمینه عملیاتی سازی کریدور «آیمک» را فراهم کند اما جنگ غزه این ابر پروژه را تا مدت نامعلوم متوقف کرده است. در چنین شرایطی چینی‌ها نیز به مانند روس‌ها ترجیح می‌دهند تا روند جنگ فرسایشی شده اما در محدود نوار غزه باقی بماند. آغاز جنگ منطقه‌ای ضمن به خطر انداختن بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه چینی در منطقه سبب افزایش قیمت انرژی در بازارهای جهانی خواهد شد.

 دیگر نکته کلیدی نبرد طوفان الاقصی عبور چین از موضع تقریبا «بی طرف» و حمایت تلویحی از طرف فلسطینی است. تا پیش روی کارآمدن دولت ترامپ، اسرائیل نخستین مقصد سرمایه گذاری برای شرکت‌های دولتی- خصوصی چین در حوزه حمل‌ونقل، برق، بنادر و … محسوب می‌شد اما تشدید فشار از سوی واشنگتن سبب گشت تا به تدریج دولت اسرائیل دامنه حضور پکن در سرزمین‌های اشغالی را محدود کند. به دنبال تغییر سیاست‌های اقتصادی تل‌آویو در قبال پکن، حال چینی‌ها ترجیح می‌دهند تا بر روی ۴۳۰ میلیارد دلار روابط تجاری با جهان عرب تمرکز کنند و به سمت توسعه بیش از پیش روابط با سایر کشورهای منطقه حرکت کنند.

در میان قدرت‌های نوظهور، هند سیاستی دوگانه را دنبال می‌کند. طی یکصدسال اخیر هندی‌ها هموار تلاش کردند تا خود را به عنوان رهبر و حامی کشورهای «جنوب جهان» معرفی کنند. برهمین اساس موضع سنتی دهلی‌نو همواره حمایت از تشکیل مستقل فلسطین و محکومیت اقدامات ضدانسانی صهیونیست‌ها در کرانه باختری و نوار غزه بوده است. طی سال‌های اخیر اما با قدرت گیری نارندا مودی نخست وزیر راست گرای هند، سیاست‌های دهلی‌نو در قبال رژیم صهیونیستی تغییر جدی کرد. مودی در سال ۲۰۱۷ برای دیدار با «بی بی» راهی سرزمین‌های اشغالی شد، بی‌آنکه سفری به رام الله و دیداری با محمود عباس داشته باشد. هم‌اکنون حجم روابط دهلی‌نو- تل‌آویو از مرز ۱۲ میلیارد دلار عبور کرده و اسرائیل با در اختیار کردن بیش از ۸ درصد از بازار تسلیحاتی هند، چهارمین صادرکننده بزرگ سلاح به این قدرت بزرگ است.

 روابط هند و رژیم صهیونیستی از سطح دولتی فراتر رفته و اعضای حزب راست‌گرای «بی.جی.پی» با تجمع در برابر سفارت اسرائیل در دهلی‌نو، خواستار کمک به ارتش صهیونیست‌ها در روند کشتار مردم باریکه غزه شدند! با طولانی شدن روند جنگ و افزایش تعداد قربانیان غیرنظامی بار دیگر هند بر موضع بی‌طرفی و حمایت از ایده «دو دولت» بازگشته و خواستار توقف فوری جنگ در غزه شده است. نکته کلیدی آن است که برخلاف مسکو- پکن، فرسایشی شدن روند جنگ در فلسطین اشغالی نه تنها منافع هندی‌ها را تامین نخواهد کرد بلکه سبب اختلال در فعالیت شرکت‌ها و تجار هندی در اسرائیل خواهد و هزینه بیمه و حرکت‌های کشتی‌های هندی در منطقه ایندوپاسفیک را افزایش خواهد داد. برهمین اساس رهبران هند از روندهای دیپلماتیک جاری در دوحه و قاهره حمایت می‌کنند.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]