اقتصادآنلاین-آرش نصیری؛ اسرائیل در آستانه آغاز یک تهاجم بزرگ است. در سه روز گذشته، دولت این کشور بیش از ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره نظامی را فراخوانده است. در حال جمع آوری نیروها در نزدیکی نوار غزه است و بمباران این منطقه را آغاز کرده است. در اوایل صبح ۱۳ اکتبر، اسرائیل از سازمان ملل خواست تا […]

اقتصادآنلاین-آرش نصیری؛ اسرائیل در آستانه آغاز یک تهاجم بزرگ است. در سه روز گذشته، دولت این کشور بیش از ۳۰۰۰۰۰ نیروی ذخیره نظامی را فراخوانده است. در حال جمع آوری نیروها در نزدیکی نوار غزه است و بمباران این منطقه را آغاز کرده است. در اوایل صبح ۱۳ اکتبر، اسرائیل از سازمان ملل خواست تا ۱٫۱ میلیون نفر را از شمال غزه تخلیه کند و در اواخر همان روز، اعلامیه‌هایی را در این منطقه پخش کرد که به مردم می‌گفت به سمت جنوب حرکت کنند. سؤال دیگر این نیست که آیا اسرائیل نظامیان خود را به غزه خواهد فرستاد یا خیر، بلکه سؤال این است که نیروهای اسرائیلی تا چه اندازه وارد غزه خواهند شد و چه مدت در آنجا خواهند ماند.

از یک جنبه، حمله اسرائیل به غزه کاملاً بی‌سابقه نیست. اسرائیل و حماس از زمانی که این گروه شبه نظامی قدرت را در آنجا در سال ۲۰۰۷ به دست گرفت، بارها در این نوار با هم درگیر شده‌اند. اما این نبردها نسبتاً محدود بود. اسرائیل با حملات هوایی به پرسنل و زیرساخت‌های کلیدی غزه به حماس ضربه سختی زد، اما فقط حملات پراکنده‌ زمینی را انجام داد. دلیل این خویشتن‌داری روشن بود: حملات زمینی اسرائیل در غزه بسیار خونین و دشوار است. در جریان آخرین رویداد بزرگ در سال ۲۰۱۴، تقریباً ۶۶ سرباز اسرائیلی، ۶ غیرنظامی اسرائیلی و بیش از ۲۰۰۰ فلسطینی جان باختند، و در نهایت ارتش تنها چند مایل به عمق منطقه نفوذ کرد. بیشتر کشته شدگان فلسطینی غیرنظامیان بودند و یک چهارم آن‌ها کودک بودند. بنابراین، برای اسرائیلی‌ها هرگز تلاش برای بازپس‌گیری این سرزمین به دردسرش نمی‌ارزد، به‌ویژه به این دلیل که دولت اسرائیل معتقد بود که می‌تواند حماس را بدون دستور حملات بزرگ کنترل کند.

اما امروز محاسبات بسیار متفاوت است. عملیات ۲۰۱۴ در پاسخ به حملات موشکی حماس بود. این حملات تهدیدی برای اسرائیل بود، اما تا حد زیادی توسط سیستم موشکی گنبد آهنین این کشور رهگیری شد و خسارات کمتری به همراه داشت. در مقابل، حمله اخیر حماس به اسرائیل بسیار مرگبارتر بود و بیش از ۱۳۰۰ اسرائیلی در یک روز کشته شدند، ممکن است نشان دهنده بدترین تلفات در تاریخ این کشور باشد به طوری که اسرائیل و حتی فراتر از آن جهان گسترده‌تری را شوکه کرد. اسرائیلی‌ها به دنبال خون هستند و هیچ رهبر معتبر اسرائیلی نمی‌تواند خواهان بازگشت به وضعیت قبلی یا دستاوردهای حاشیه‌ای علیه حماس باشد. بازگشت به وضعیت پیشین کنترل کامل غزه را به حماس خواهد داد و این گروه دوباره قادر به تقویت قدرت خود خواهد بود.

در نتیجه، هدف نظامی فوری اسرائیل اکنون نابودی حماس یا حداقل فلج کردن شدید آن خواهد بود. اسرائیل به دنبال کشتن، دستگیری، یا راندن زیرزمینی رهبری سیاسی و نظامی حماس خواهد بود و سعی خواهد کرد زیرساخت‌ها و انبارهای تسلیحات حماس را تخریب کند. این اهداف، به نوبه خود، احتمالاً حداقل مستلزم اشغال موقت تمام یا بخشی از غزه خواهد بود. حماس در بسیاری از نقاط آنقدر مستقر است که نمی‌توان آن را تنها با بمب‌ها و حملات ریشه‌کن کرد. اما تصرف غزه برای اسرائیل بسیار پرهزینه خواهد بود. نیروهای اسرائیلی باید در نبردهای شهری خانه به خانه علیه دشمنی شرکت کنند که به خوبی آماده است و متعهد است که متجاوزان را برای هر اینچ مجبور به پرداخت هزینه کند. پیشرفت آهسته و جنگ خونین خواهد بود. اسرائیل برای دستیابی به دستاوردهای جدی و دستیابی به اهداف خود نیاز به استفاده از قدرت آتش بسیار دارد. در این فرآیند، ممکن است تعداد زیادی از غیرنظامیان را بکشد.

و زمانی که اسرائیل این سرزمین را دوباره اشغال کرد، نبرد پایان نخواهد یافت. هیچ نهاد فلسطینی وجود ندارد که در غزه به اسرائیل به جای حماس اعتماد کند. در نتیجه، یک پیروزی نظامی می‌تواند به این معنی باشد که اسرائیل باید این سرزمین را برای آینده قابل پیش بینی اداره کند. به عبارت دیگر، مقامات اسرائیلی باید بر مردمی حکومت کنند که آن‌ها را دشمن خود می‌دانند و ممکن است جنگ چریکی به راه بیندازند. چشم انداز چنین مقاومتی، اشغال جدید غزه را برای برنامه‌ریزان اسرائیلی ناخوشایند می‌کند. سناریوی مطلوب اسرائیل ممکن است ضربه سختی به حماس و تقویت چشمگیر مرز اسرائیل با غزه باشد، اما خیلی طولانی در آنجا نماند.

برای تصرف غزه، اسرائیل باید در زمین‌های بسیار نامناسب بجنگد. این منطقه دارای بیش از ۲۰۰۰۰ نفر در هر مایل مربع است که یکی از بالاترین تراکم جمعیت در جهان است و این ساکنان هیچ دوستی با نیروهای دفاعی اسرائیل  ندارند. قسمت اعظم این نوار از کوچه‌های باریک، انبارها، و ساختمان‌های بتنی با ارتفاعات مختلف ساخته شده است، منظره‌ای که حماس و دیگر گروه‌های غزه از نزدیک می‌شناسند. آنها از این جغرافیا و دانش برای به دام انداختن و کاهش سرعت نیروهای اسرائیلی استفاده خواهند کرد. نسبت به اکثر نظامیان، ارتش اسرائیل به لطف سال‌ها عملیات در کرانه باختری، در نبردهای شهری بسیار توانمند است. اما جنگ شهری حتی برای بهترین نظامیان نیز دشوار است. مدافعان تقریباً همیشه از مزیت تاکتیکی در شهرها برخوردارند، حداقل در ابتدا، و سربازان ارتش اسرائیل با تهدیدهای تک تیراندازها، بمب‌های دست ساز، بمب گذاران انتحاری، موشک‌های ضد تانک، نارنجک های راکتی و هواپیماهای بدون سرنشین مواجه خواهند شد. عملیات علنی در خیابان‌های غزه، سربازان را در معرض آتش مستقیم و غیرمستقیم قرار می‌دهد، بنابراین آن‌ها در عوض با ایجاد «سوراخ‌ موش‌هایی» خانه به خانه نقل مکان می‌کنند، فرآیندی دشوار که در آن سربازان برای پیشروی دیوارها را سوراخ می‌کنند.

مبارزات شهری اسراییل با مهارت حماس در جنگ تونلی ترکیب خواهد شد. این گروه سال‌ها با موفقیت از تونل‌ها برای انتقال کالا و جنگنده به داخل، خارج و اطراف غزه استفاده کرده است. ارتش اسرائیل برخی از زیرساخت‌های تونل حماس را ویران کرده است، اما هرگز تمام آن‌ها را نابود کرده است و معمولاً بر تخریب تونل‌های نزدیک مرز خود تمرکز کرده است. این بار، اسرائیل باید بیشتر نگران شبکه‌های وسیع تونل‌ها در داخل غزه باشد. اگر گذشته مبنا باشد، جنگجویان حماس از این تونل‌ها برای مخفی کردن رهبران و ظاهر شدن ناگهانی در پشت نیروهای ارتش اسرائیل استفاده می‌کنند و احتمالاً به حماس این فرصت را می‌دهند تا به کمین، ربودن و کشتن نیروهای اسرائیلی بپردازد. هنگام انجام عملیات در مناطق صعب العبور، نیروهای اسرائیلی معمولاً برای به دست آوردن مزیت بر غافلگیری تاکتیکی تکیه می‌کنند، از جهات غیرمنتظره حمله می‌کنند، سعی می‌کنند دشمنان را فریب دهند و در غیر این صورت به دنبال غافلگیری دشمنان خود هستند. حماس اما ابتکار عمل در این جنگ را دارد: اسرائیل را با حمله خود غافلگیر کرد و مطمئناً منتظر پاسخ ویرانگر است. نیروهای آن بسیج شده و تقریباً مطمئناً به خوبی آماده شده‌اند. حماس همچنین با جنگجویان گروه‌های دیگر، مانند جهاد اسلامی فلسطین و غیرنظامیانی که به این مبارزه می‌پیوندند، تکمیل خواهد شد. تاکتیک‌های معمول اسرائیل با تعداد زیادی از گروگان‌هایی که حماس گرفته است، پیچیده‌تر خواهد شد. اسرائیل نسبت به دستگیری سربازان و غیرنظامیان خود بسیار حساس است. برای مثال، در سال ۲۰۱۱، بیش از ۱۰۰۰ اسیر را در ازای یک سرباز اسرائیلی که توسط حماس اسیر شده بود، مبادله کرد. این کشور همچنین پنج فلسطینی را در ازای آزادی اجساد دو سرباز اسرائیلی توسط حزب الله آزاد کرد. اما این مبادلات برای امروز قالب‌های غیرممکنی هستند. حماس در آخرین عملیات خود حدود ۱۵۰ گروگان از جمله شهروندان آمریکایی و تایلندی را اسیر کرد. نجات آنها برای مقامات اسرائیلی بسیار دشوار خواهد بود.

از نظر تاکتیکی، اسرائیل نگران خواهد بود که نیروهایش ممکن است به طور تصادفی گروگان‌ها را هنگام شلیک یا بمباران اهداف مشکوک حماس بکشند (چیزی که حماس ادعا می‌کند قبلاً اتفاق افتاده است). با این حال، از نظر استراتژیک، این کشور نگران است که حماس این گروگان‌ها را بدون توجه به هر اتفاقی بکشد. این گروه هشدار داده است که گروگان‌ها را در پاسخ به عملیات نظامی اسرائیل اعدام خواهد کرد. هیچ کس فکر نمی‌کند حماس شوخی می‌کند، و هر چه اسرائیل در حمله خود موفق‌تر باشد، احتمال اینکه حماس دست به اعدام های بیشتری بزند بیشتر میشود.

محدود کردن مرگ غیرنظامیان برای ارتش اسرائیل به یک دلیل دیگر هم دشوار تلقی می‌شود. محیط شهری متراکم غزه ضربه زدن انحصاری به شبه نظامیان را بسیار سخت می‌کند. محیط همچنین تشخیص اعضای حماس و شبکه حمایتی آنها از غیرنظامیان را دشوار می‌کند. سربازان ارتش اسرائیل تحت حملات حماس، تحت استرس فوق العاده‌ای قرار می گیرند و باید با اطلاعات ناقص درباره محل حمله تصمیمات سریع بگیرند. اسرائیل دارای توانایی‌های انسانی، سیگنال‌ها و سایر قابلیت‌های اطلاعاتی عالی به همراه توانایی انتقال سریع اطلاعات جمع آوری شده از حسگرها و جاسوسان به اپراتورها است و از این ابزارها برای هدف گیری حماس استفاده خواهد کرد. اما ناکامی اسرائیل در پیش‌بینی حمله ۷ اکتبر نشان می‌دهد که توانایی‌های اطلاعاتی آن در نوار غزه ممکن است آنطور که به نظر می‌رسید قوی نباشد و احتمال خطاهای مرگبار را افزایش دهد.

 از طرفی در صورت انجام حملات نظامی، اسرائیل دیگر صرفا در تلاش برای تنزل دادن توانایی‌های حماس نخواهد بود. این کشور به دنبال بازدارندگی است و با توجه به خساراتی که اسرائیل متحمل شده است، این روند مستلزم تحمیل هزینه بسیار بالایی است. این به ناچار منجر به تخریب گسترده از جمله زیرساخت‌های غیرنظامی خواهد شد. حملات و نبردهای زمینی احتمالاً در دراز مدت به مراقبت‌های بهداشتی، توزیع غذا و سایر سیستم‌های اساسی آسیب می‌زند. غزه در بحرانی است که به مراتب بدتر خواهد شد.

با این اوصاف چگونه اسرائیل برای تصرف غزه تلاش خواهد کرد؟ همانطور که قبلاً انجام داده است، با پوشش دادن نوار با دارایی‌های اطلاعاتی، نظارتی و شناسایی، از جمله هواپیماهای بدون سرنشین و هواپیماهای نظارتی با قابلیت‌های حسگر پیشرفته، آغاز خواهد شد. اسرائیل امیدوار است که این دارایی‌ها بتواند نگاهی از داخل به خانه‌ها و طبقاتی که سربازان هنگام پیشروی باید از آن‌ها عبور کنند، در اختیار ارتش اسرائیل قرار دهد. ارتش اسرائیل این اطلاعات را با اطلاعات به دست آمده از دارایی‌های انسانی، ماهواره‌ها و سایر منابع تکمیل خواهد کرد و به ارتش در هنگام ورود به زمین و کمک به شناسایی مواضع حماس و اجتناب از کمین کمک می کند.

نیروهای اسرائیلی در حال حاضر با توپخانه و هواگردهای ثابت‌بال مانند F-15 و F-16 به حماس حمله می‌کنند. ارتش اسرائیل حملات مشابهی را با پهپادهای نظامی مانند هرمس ۴۵۰ و هرون ۹۰۰ انجام خواهد داد. اسرائیل برخی از نیروهای عملیات ویژه را به اعماق غزه فرستاده است، جایی که آن‌ها احتمالاً حملاتی را برای کشتن رهبران حماس و نجات زندانیان انجام می‌دهند. عملیات ویژه اسرائیل بسیار ماهرانه است، اما حماس احتمالاً برای چنین حملاتی آماده شده است، بنابراین این حملات برای اسرائیل بسیار خطرناک است.

در نهایت، پس از تضعیف دارایی‌های نظامی حماس، نیروهای اسرائیلی به آرامی با استفاده از پیاده نظام حمل شده توسط نفربرهای زرهی و پشتیبانی تانک‌ها و بولدوزرهای اصلی جنگ مرکاوا به سمت غزه حرکت خواهند کرد. نیروهای ارتش اسرائیل با احتیاط پیش خواهند رفت تا از تلفات جانبی خود جلوگیری کنند. آن‌ها تلاش خواهند کرد که بی‌رویه شلیک نکنند، اما هدف اصلی آن‌ها تضعیف حماس خواهد بود، هدفی که به قدرت آتش قابل توجهی نیاز دارد. و در نهایت، هدف ارتش اسرائیل به حداقل رساندن تلفات خود خواهد بود.

چیزی که این حمله را غیرقابل پیش‌بینی می‌کند عدم اطمینان در مورد توانایی‌های حماس است. ارزیابی‌های قبلی از حماس حاکی از آن بود که این گروه تنها قدرت و مهارت محدودی دارد. اما حمله برنامه‌ریزی شده به اسرائیل که شامل پنهان کاری، فریب عملیاتی و نوآوری تاکتیکی بود، نشان می‌دهد که این سازمان بسیار با استعدادتر از آن چیزی است که اغلب تصور می‌شود. و حتی در شرایطی که نیروهای اسرائیلی در غزه با حماس روبرو می‌شوند، ممکن است در خارج از قلمرو خود غافلگیری‌های بیشتری در انتظارشان باشد. به عنوان مثال، حماس در طول شعله‌ور شدن درگیری‌ها در سال ۲۰۲۱، تلاش کرد تا درگیری‌های داخلی را در داخل اسرائیل و کرانه باختری دامن بزند. می‌تواند دوباره این کار را انجام دهد، به ویژه در شهرهایی که بسیاری از اسرائیلی‌های عرب در آن زندگی می‌کنند و در شهرهای مختلط یهودی-عربی.

اما از طرفی اسرائیل می‌تواند به این امیدوار باشد که غزه توسط مصر، اسرائیل و دریای مدیترانه احاطه شده است. جایی برای رفتن جنگجویان حماس وجود ندارد. برخی از آنها ممکن است پنهان شوند، اما بسیاری از مبارزان و اعضای شبکه سیاسی آن کشته یا دستگیر خواهند شد. اگر اسرائیل دوباره تمام غزه را اشغال کند، می‌تواند به آرامی رهبران حماس را پیدا کند، منزوی کند، و دستگیر کند یا بکشد، اگرچه تشخیص و حذف آن‌ها از جمعیت غیرنظامی حتی با کنترل این قلمرو، کار دشواری خواهد بود.

اما حتی در آن صورت، اسرائیل باید با این چالش که چه کسی قانون و نظم را در غزه برقرار خواهد کرد، رو به رو شود. اسرائیل نمی‌تواند کنترل را به حماس یا دیگر گروه‌های شبه نظامی مانند جهاد اسلامی فلسطین بازگرداند، اما هیچ جایگزین آسانی وجود ندارد. تشکیلات خودگردان فلسطین که در سال ۲۰۰۷ از غزه بیرون شد، مشروعیت چندانی در آنجا ندارد و به عنوان یک سازمان حاکم در کرانه باختری صلاحیت کمی از خود نشان داده است. تنها راه حل اسرائیل ممکن است اشغال غزه برای آینده قابل پیش بینی با ایجاد پست‌های بازرسی برای نظارت بر جابجایی جمعیت، انجام حملات گاه به گاه، و ایجاد مرزی قوی‌تر و مین‌گذاری شده بین غزه و اسرائیل باشد.

با این حال، اشغال نظامی طولانی مدت غزه توسط اسرائیل برای این کشور یا مردم غزه ایده‌آل نیست. به همان اندازه که کارزار نظامی برای اسرائیل دشوار خواهد بود، یافتن راه حل سیاسی و حکومتی موقت برای غزه نیز چالش برانگیزترین بخش درگیری خواهد بود. در نتیجه، اسرائیل ممکن است بهترین گزینه خود را ضربه سخت به حماس بیابد، اما در نهایت برای جلوگیری از اشغال نامحدود و سخت از آنجا خارج شود.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]