ایران و ترامپ، جنگ یا توافق و یا گزینه سوم ؟
ایران و ترامپ، جنگ یا توافق و یا گزینه سوم ؟

نشریه فارن پالیسی با تحلیل رزماری کلانیک هشدار می‌دهد که تهدید نظامی علیه ایران نه‌تنها بی‌نتیجه است، بلکه می‌تواند شتاب برنامه هسته‌ای تهران را افزایش دهد.

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فرارو، ماه‌هاست که سیاستمداران واشنگتن تقابل هسته‌ای میان آمریکا و ایران را به شکل یک دوگانه ساده، اما خطرناک تصویر می‌کنند: یا تهران حاضر به مهار برنامه هسته‌ای خود می‌شود یا ایالات متحده دست به حمله می‌زند. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، همچنان بر طبل تهدید می‌کوبد و با لحنی قاطع هشدار می‌دهد که در صورت رد توافق از سوی ایران، عواقب خشونت‌آمیز آن اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. به‌گفته دونالد ترامپ، فقط دو راه برای نابودی تأسیسات هسته‌ای ایران وجود دارد: «یا با دقت آنها را از میان بردار یا با خشونت تمام.»

خط قرمز یا بلوف؛ واشنگتن در تله پیشرفت هسته‌ای ایران

با این حال، این دوگانه ساختگی بیش از آن‌که بازتابی از واقعیت باشد، ابزار لفاظی برای دمیدن در تنور تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران و آماده‌سازی افکار عمومی برای توجیه جنگ احتمالی است. حقیقت این است که گزینه سومی هم وجود دارد؛ گزینه‌ای واقع‌بینانه‌تر یعنی پذیرش وضعیت موجود. واشنگتن باید بپذیرد که تأخیر در برنامه هسته‌ای ایران دیگر بحران لحظه‌ای نیست، بلکه به بخشی از واقعیت ماندگار منطقه تبدیل شده است. آمریکا اکنون سال‌هاست که با ایرانِ شبه‌هسته‌ای کنار آمده و انکار این واقعیت ناخوشایند، چیزی جز تضعیف منافع ایالات متحده در پی ندارد. با این همه، مقامات واشنگتن همچنان در جدالی بی‌پایان با «آسیاب‌های بادی هسته‌ای» اسیر مانده‌اند و گویی هنوز تصور می‌کنند می‌توان ایران را به روزگار پیش از هسته‌ای شدن بازگرداند.

استیو ویتکاف، نماینده ویژه آمریکا، بار‌ها و با صراحت اعلام کرده که واشنگتن کوچک‌ترین سطحی از غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران را تحمل نخواهد کرد و آن را «خط قرمز بسیار بسیار شفاف» ایالات متحده می‌داند. در ادامه موج تهدیدات دونالد ترامپ، بیش از ۲۰۰ قانون‌گذار جمهوری‌خواه نیز به صف حامیان این سیاست پیوسته‌اند و صراحتاً از رویکرد رئیس‌جمهور حمایت می‌کنند. علاوه بر این، جی‌دی ونس، معاون رئیس‌جمهور و شماری از مقامات و رهبران جمهوری‌خواه هشدار داده‌اند که اگر مذاکرات بی‌نتیجه بماند، گزینه حمله به ایران بیش از هر زمان دیگری روی میز خواهد بود.

به زبان ساده و واقع‌بینانه باید اذعان کرد که نگاه به مسئله هسته‌ای ایران نیازمند رویکردی متفاوت است. از آوریل ۲۰۲۱، ایران به‌تدریج موفق شده سطح غنی‌سازی اورانیوم خود را به ۶۰ درصد برساند؛ دستاوردی که به‌وضوح نشان می‌دهد تهران مدت‌هاست به چرخه کامل سوخت هسته‌ای دست یافته و در صورت تصمیم سیاسی، توان تولید اورانیوم با غنای ۹۰ درصد و سطح تسلیحاتی را دارد. با این حال، ایران تاکنون عمداً از عبور از این خط قرمز خودداری کرده است.

تهدید، ترور، تحریم: راز جهش هسته‌ای ایران در برابر واشنگتن

در حقیقت، مجموعه‌ای از تحریم‌ها، تهدیدات نظامی و عملیات‌های خرابکارانه پنهانی طی یک دهه گذشته، عملاً ایران را به سمت توسعه و پیشرفت برنامه هسته‌ای‌اش سوق داده است. جهش‌های اخیر تهران در حوزه هسته‌ای، همگی در سه مقطع کلیدی اتفاق افتاده‌اند؛ مقاطعی که هر بار، مستقیماً واکنشی به اقدامات خصمانه واشنگتن یا تل‌آویو بوده است.

نخستین نقطه عطف، فروپاشی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) بود؛ توافقی که در سال ۲۰۱۵، برنامه هسته‌ای ایران را به‌شدت محدود کرد: از کاهش سطح غنی‌سازی اورانیوم به ۳.۶۷ درصد گرفته تا محدودیت تعداد و نوع سانتریفیوژها، تعیین سقف برای ذخایر مواد هسته‌ای و استقرار نظام نظارتی دقیق. اما در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ به صورت یک‌جانبه از این توافق خارج شد و تحریم‌ها علیه ایران را بازگرداند؛ آن‌هم در حالی که حتی دولت خودش تا ژوئیه ۲۰۱۷ پایبندی کامل تهران به مفاد برجام را تأیید کرده بود.

اما برجام بلافاصله فرو نپاشید. ایران یک سال تمام پس از خروج آمریکا، همچنان به تعهدات کلیدی خود پایبند ماند. نقطه عطف زمانی رقم خورد که ایالات متحده در مه ۲۰۱۹ با اقدامی تهدیدآمیز، ناو هواپیمابر یو. اس. اس آبراهام لینکلن را به نزدیکی آب‌های ایران اعزام کرد تا به‌گفته جان بولتون، مشاور امنیت ملی وقت پیامی روشن به تهران ارسال کند. همین تنش نظامی سرانجام ایران را به سمت تعلیق تدریجی اجرای برجام سوق داد. چند ماه بعد، ایران سطح غنی‌سازی اورانیوم را به ۴.۵ درصد افزایش داد؛ رقمی که از سقف تعیین‌شده در برجام فراتر می‌رفت.

گام بزرگ بعدی ایران در دسامبر ۲۰۲۰ رقم خورد؛ زمانی که تهران اعلام کرد قصد دارد سطح غنی‌سازی اورانیوم را به ۲۰ درصد برساند؛ بالاترین سطحی که پیش از برجام تجربه کرده بود. این تصمیم، تنها چند روز پس از ترور محسن فخری‌زاده، دانشمند ارشد هسته‌ای ایران توسط عوامل اسرائیلی اتخاذ شد. سرانجام در آوریل ۲۰۲۱، ایران با اعلام برنامه برای غنی‌سازی تا سطح ۶۰ درصد، بالاترین رکورد تاریخ هسته‌ای این کشورپرده دیگری از پیشرفت هسته‌ای خود را کنار زد؛ اقدامی که تنها دو روز پس از ادعای تهران درباره خرابکاری اسرائیل در تأسیسات نطنز صورت گرفت.

الگوی این تحولات کاملاً روشن است: هر زمان که ایران خود را در معرض تهدید ببیند، یک گام دیگر به سمت ظرفیت تسلیحاتی نزدیک‌تر می‌شود. این همان «معضل امنیتی» در کلاسیک‌ترین شکل آن است؛ جایی که اقدامات دفاعی یک بازیگر، برای طرف مقابل تهدیدآمیز جلوه می‌کند و همین چرخه، ناگزیر به تشدید بحران و افزایش تنش‌ها می‌انجامد.

چرا تهدید ایران دیگر کارساز نیست؟

با این همه، دوگانه «توافق یا جنگ» نه فقط ساده‌انگارانه، بلکه به‌شدت خطرناک است. اقدام نظامی علیه ایران، نه‌تنها بعید است بتواند توانمندی هسته‌ای این کشور را از میان بردارد، بلکه چه‌بسا دقیقاً همان نتیجه‌ای را رقم بزند که واشنگتن از آن وحشت دارد: دستیابی ایران به بمب هسته‌ای. اگر آمریکا راه حمله را در پیش بگیرد، چه دلیلی وجود دارد که تهران برای ساخت بمب مصمم‌تر از همیشه نشود و مسیر هسته‌ای خود را با شتابی تازه ادامه ندهد؟

پس چرا دولت ترامپ همچنان برای دستیابی به توافق اصرار دارد، در حالی که از منظر فناوری، زمان طلایی برای جلوگیری از گسترش برنامه هسته‌ای ایران گذشته است؟ بیش از بیست سال پیش، زمانی که مذاکرات هسته‌ای برای اولین بار آغاز شد، ایران هنوز حتی وارد عرصه غنی‌سازی نشده بود و هنوز می‌شد امیدوار بود با یک توافق جامع، راه دستیابی تهران به دانش بومی هسته‌ای را برای همیشه بست. اما در طول این دو دهه، واقعیت‌ها به کلی دگرگون شده، بی‌آنکه ذهنیت سیاست‌گذاران آمریکایی تغییر چندانی کند.

ایالات متحده به جای تهدید‌های نظامی و تلاش برای ترساندن ایران به پای میز توافق، باید شجاعت عقب‌نشینی از موضع خود را پیدا کند. چنین چرخشی بی‌تردید تغییر بزرگی در سیاست واشنگتن خواهد بود، اما دولت ترامپ پیش‌تر نشان داده که از انجام تغییرات اساسی ابایی ندارد و قادر است این تصمیمات را به سرعت اجرایی کند. همین اوایل ماه جاری، ترامپ ناگهان سیاست خود را در قبال حوثی‌ها تغییر داد و کارزار پرهزینه بمباران را که تنها در سه هفته اول بیش از یک میلیارد دلار خرج برداشته بود متوقف کرد. او همچنین تحریم‌های دیرپای سوریه را لغو کرد. رها کردن مطالبات از ایران، در دنیای ترامپ چیزی جز یک مانور دیگر در فهرست تغییرات روزمره‌اش نخواهد بود.

اینکه کاهش تنش از سوی آمریکا در عمل دقیقاً چگونه اجرا شود، شاید چندان مهم نباشد؛ آنچه اهمیت دارد تحقق واقعی این تغییر مسیر است. ترامپ بار‌ها نشان داده که استاد چرخش‌های ناگهانی است و می‌تواند هر سیاستی را با مهارت به نام خود ثبت کند. او می‌تواند نسخه‌ای بازبسته‌شده از برجام را به عنوان یک پیروزی بزرگ جا بزند و اطمینان داشته باشد که حزبش از او حمایت خواهد کرد. یا ممکن است به‌سادگی از مذاکرات خارج شود و مدعی گردد ایران به شکل غیررسمی قول داده که هرگز به سمت ساخت بمب نمی‌رود؛ همان رویکردی که درباره حوثی‌ها اتخاذ کرد. حتی ممکن است سراغ دیدار با رئیس‌جمهور ایران برود، او را «شخصیتی جذاب با پیشینه‌ای قدرتمند» بنامد؛ چنان‌که احمد الشرع سوری را ستود و صرفاً با یک دست دادن، تحریم‌ها را کنار بگذارد. این همان ترامپ است؛ هنرمندی تمام‌عیار در فرار و مانور سیاسی.

آیا اسرائیل با چرخش ترامپ علیه ایران شمشیر می‌کشد؟

ممکن است اسرائیل از این چرخش در سیاست آمریکا ناخشنود باشد، اما تبعات دیپلماتیک چنین تصمیمی بخشی از ذات سیاست خارجی ترامپ است، نه یک نقص در آن. ترامپ رئیس‌جمهوری است که آشکارا به سبک «مرد دیوانه» در روابط بین‌الملل اعتقاد دارد؛ رویکردی که بر پایه غیرقابل پیش‌بینی بودن و نمایش چهره‌ای غیرعقلانی بنا شده و هدفش افزایش قدرت چانه‌زنی در هر مذاکره‌ای است.

البته، نادیده گرفتن دغدغه‌های امنیتی اسرائیل می‌تواند پیامد‌های خطرناکی به‌دنبال داشته باشد از جمله احتمال حمله یک‌جانبه اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای ایران که این اقدام، خود می‌تواند تهران را به سوی تسلیحاتی کردن برنامه هسته‌ای‌اش سوق دهد. با این حال، به نظر می‌رسد بنیامین نتانیاهو فعلاً از ماجراجویی‌های افراطی پرهیز خواهد کرد؛ چرا که اسرائیل برای دفع واکنش احتمالی ایران به حملات نظامی، به سامانه‌های دفاع موشکی آمریکا وابسته است. این واقعیت، در کنار حمایت گسترده‌ای که واشنگتن پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ از اسرائیل نشان داده، دلایل محکمی در اختیار نتانیاهو قرار می‌دهد تا به حفظ روابط خود با ترامپ اولویت بدهد.

ایالات متحده ضرورتی ندارد خود را در تله دوگانه «توافق یا جنگ» گرفتار کند. وضعیت فعلی هسته‌ای ایران سال‌هاست به شکلی پایدار ادامه دارد و الزماً بحرانی نیست که به راه‌حلی فوری نیاز داشته باشد. شاید عاقلانه‌ترین راه برای جلوگیری از دستیابی ایران به بمب هسته‌ای این باشد که به کشوری که به اندازه کافی دلیل برای رفتن به سراغ بمب دارد، کمتر انگیزه و محرک بدهیم.

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]