معاون پیشین سازمان برنامه و بودجه گفت: سازمان برنامه و بودجه بیش از اینکه از تخصصش برای بودجهنویسی شفاف و کارا استفاده کند، بیشتر باید از بودجهریزی برای مخفی کردن بسیار از موقعیتها استفاده کند تا از دست نروند.
به گزارش اقتصادآنلاین، سید حمید پورمحمدی، معاون پیشین سازمان برنامه و بودجه با روزنامه جهان صنعت گفتوگو داشته است که بخشهای مهم این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
اولاً در بسیاری اقتصادهای پیشرفته؛ وزارت دارایی تمام امور اقتصادی از جمله برنامه ریزی را انجام میدهد اما چون قانون اساسی تاکید کرده امر برنامه ریزی به عهده رییس جمهوری است، شاید واگذاری به یک وزارتخانه شدنی نباشد. اما این دو با هم یکی هستند و از یک سو باید برنامه و سیاست های توسعه را داشته باشند و از طرفی سیاست های مالی را باهم مدیریت کنند. همچنین ضمن اینکه باهم در تعاملند، باید با سیاست های پولی هم در قالب نهادی جداگانه با هم تعامل داشته باشند. چون هم سیاست گذار پولی، هم سیاست گذار مالی باهم بده بستان داشته باشند تا بتوانند بهترین شرایط را برای اقتصاد کشور رقم بزنند. سیاست گذار مالی ۳ ایراد اساسی دارد. اولین ایراد این است که درآمدهای ناپایدار دارند. دومین ایراد هم به هزینه های ناکارآمد ربط پیدا می کند و بالاخره سومین ایراد چیزی جز این نیست که روابط نهادی شان روابطی نامناسب و متضاد است. عموم کشورها دولت ها هزینه شان را از گلیم درآمدها جلوتر نمی برند. درآمدهای مالیاتی دولت ها در ایران ناچیز است. این در حالی است که باید یک نظام مالیاتی شفاف و عادلانه ای داشته باشیم تا خرج و دخل دولت از این طریق تراز شود. بنابراین دولت سرمایه می فروشد، نفت می فروشد و اموال می فروشد. با این توضیح که این هم کفایت نمی کند و به سمت استقراض و انتشار اوراق می روند تا بتوانند بودجه را تراز کنند. هنر حکمران است که پول محدود را صرف بهترین موقعیتها کند. اگر منابع مالی را به شیوه نامناسبی هزینه کنیم، به تدریج فقیر خواهیم شد. متاسفانه بودجه در ایران برای هزینه ها خرج می شود و چون میل به هزینه کرد زیاد داریم، به سمت سرکوب قیمت ها می رویم. بنابراین در قسمت درآمدها و هزینه ها ناپایدار هستیم. اینکه رابطه حاکمیت با رییس جمهور چطور باشد، از اهمیت زیادی برخوردار است. رابطه رییس جمهور با سازمان برنامه چطور تعریف شود، رابطه سازمان برنامه و بودجه با خزانه داری کل چه رابطه ای باشد، خزانه، سازمان برنامه و دولت با مجلس در بحث بودجه چطور است و حد و مرز هر کدام چقدر است؟ در این بین شورای نگهبان و تشخیص مصلحت چه جایگاهی دارند؟ متاسفانه سیاستی شفاف که بر اساس قانون حد و مرز نهادها را معین کند، نداریم و به همین دلیل هر کسی که قدرتش بیشتر است، کار را جلو می برد. در واقع به سمتی می رویم که شاهد هزینه سازی های زیادی خواهیم بود. سازمان برنامه و بودجه بیش از اینکه از تخصصش برای بودجه نویسی شفاف و کارا استفاده کند، بیشتر باید از بودجه ریزی برای مخفی کردن بسیار از موقعیت ها استفاده کند تا از دست نروند. یعنی احکام را باید دو پهلو تنظیم کنند تا بشود، مملکت را اداره کرد یا اینکه طوری تنظیم کند که اگر کسی قصد مداخله داشته باشد، فهم دقیقی از برنامه پیدا نکند تا بتواند همین حداقل بودجه را حفظ کند. بنابراین ما در جهت هم افزایی و اینکه به همدیگر کمک کنیم، نیستیم. در واقع اگر سیاست های شفافی بر اساس قانون اساسی، رابطه های نهادی را مشخص کند، بسیار مهم است. همچنین اگر روش هایی را برای درآمدهای مستمر در نظر بگیرد و اگر هزینه ها را کارا کند، خیلی خوب است و به همین دلیل رهبری با تکیه بر این موارد نیاز به اصلاحات ساختاری را یادآور شد. البته اصلاحات ساختاری در بودجه با اصلاحات ساختاری در جاهای دیگر خیلی متفاوت است. وقتی اصلاحات ساختاری را سازمان برنامه و بودجه آماده کرد، همه در مقابلش مقاومت می کنند. یعنی در ظاهر و مبادی نظری و گفت و گو همه دستگاه ها مطالبه این امر را دارند، اما وقتی که می گوییم با اصلاحات ساختاری باید پول بیشتری برای کشور در بیاوری و هزینه ات را کم کنی، همه این را قبول نمی کنند و شیر بی یال و دمی می شود. این در حالی است که از لحاظ نظری بهترین برنامه اصلاحات ساختاری تنظیم و کتاب شد. اما اجرایش دشواری های زیادی را می طلبد.
- نویسنده: اقتصاد آنلاین