فرصتی در دل بحران: آبخیزداری، کلید تاب‌آوری دربرابر خشکسالی
فرصتی در دل بحران: آبخیزداری، کلید تاب‌آوری دربرابر خشکسالی

این مطلب، بخش اول از سلسله یادداشت‌های محمدرضا اسکندری، وزیر اسبق جهادکشاورزی است که به موضوع آبخیزداری و آبخوان‌داری بصورت ریشه‌ای و مبنایی پرداخته است.

– اخبار اقتصادی –

یادداشت محمدرضا اسکندری | فرصتی در دل بحران: آبخیزداری و آبخوان‌داری، کلید تاب‌آوری دربرابر خشکسالی – ۱

 

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ اظهارنظر «سخنگوی صنعت آب کشور» درباره ناکارآیی فناوری‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری، واکنش شمار زیادی از متخصصان حوزه آب کشور، از اساتید و فعالان و انجمن‌ها تا معاونان و مشاوران وزرای سابق و همچنین حتی برخی از وزرای سابق را برانگیخته است. مهمترین بحث در این زمینه، پرهیزاز تعارضات بخشی‌نگری، و لزوم جامع‌نگری و سیاست‌گذاری همه‌جانبه‌نگر و یکپارچه است. در همین زمینه، محمدرضا اسکندری، وزیر جهادکشاورزی دولت نهم، طی یادداشت شفاهی که در چهار بخش ارائه شده، و برای انتشار بصورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار دارد، کوشیده است برای این پرسش کلیدی، پاسخ درخوری ارائه دهد که «اکنون که شرایط آب و خاک کشور در شرایط نامناسبی قرار گرفته، راهکار ایجاد فرصت از دل این تهدید چیست؟». متن زیر، بخش اول از این یادداشت است. 

در همین زمینه بیشتر بخوانید

یادداشت معاون اسبق وزیر | برداشت‌‌های وارونه از “آبخیزداری”
انجمن مقابله با خشکسالی: بحران آب، انسانی و مدیریتی است
«فرافکنی» به‌جای «پاسخگویی»؛ در مدیریت منابع آب
چالش آب؛ پاسخ معاون آموزش تحقیقات جهادسازندگی

* * * * *

علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد

دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

به روزگار سلامت سلاح جنگ بساز

وگرنه سیل چو بگرفت، سد نشاید بست

(شیخ اجل، سعدی شیرازی)

تمدن فلات ایران، بر سرزمینی بنا شده و طی بیش از ۱۰ هزار سال شهرنشینی و تمدن را تجربه کرده، که همین اقلیم و تقریباً همین میزان بارش را با نوسان‌هایی در طول تاریخ تجربه کرده است. نیاکان ما با طبیعت این سرزمین به سازگاری رسیده بودند و با ابزارها و فناوری‌های مخصوص به خود، مهار طبیعت را در دست داشتند. اما تبعات زندگی در دوران مدرن و صنعتی، و مواجهه نادرست ما با این پدیده طی دهه‌های گذشته، موجب شده سرزمین ما امروز با چالشی بنیادین و مستمر در عرصه اقلیم و منابع طبیعی دست‌وپنجه نرم کند. در شرایط امروز ایران، دیگر نمی‌توان خشکسالی و کم‌آبی را صرفاً هشدارهایی گذرا قلمداد کرد. این چالش‌ها، به بخشی جدایی‌ناپذیر از واقعیت اقلیمی کشور تبدیل شده‌اند.

کشور ما طی سالیان اخیر درگیر دوگانه‌ای جان‌فرسا و پیچیده است: گاه «سیلاب‌هایی ویرانگر» و گاه «خشکسالی‌هایی طولانی و طاقت‌فرسا»، که زیرساخت‌های زیستی، اقتصادی و امنیتی را از دو سو در معرض تهدید قرار داده‌اند. در یک سو، بارش‌های سنگین ناگهانی، رودخانه‌های خشکیده را طغیان‌گر می‌سازد و در عرض چند ساعت، جان و مال مردم را در استان‌های مستعد فرسایش و رواناب به کام نابودی می‌کشاند؛ در سوی دیگر، سال‌های متوالی بی‌آبی، منابع زیرزمینی را به آستانه فروپاشی می‌برد، زمین‌ها را ترک‌خورده و شوره‌زار می‌سازد، روستاها را از سکنه خالی می‌کند و شرایط دشوار زندگی مناطق کم‌آب را به چالشی برای بقا تبدیل می‌کند.

در استان‌های خشک و کم‌بارشی مانند سیستان‌و‌بلوچستان، فارس، خراسان، کرمان و خوزستان، مشکلاتی مانند افت سطح سفره‌های آب زیرزمینی، خشک شدن قنوات، چشمه‌ها و تالاب‌ها، از بین رفتن پوشش گیاهی، فرسایش خاک و دیگر آسیب‌های طبیعی قابل نادیده‌گرفتن نیستند. در همین سال‌های اخیر بارها سیل‌هایی رخ داده که جان و زندگی مردم را تهدید کرده و خسارت‌های زیادی به زیرساخت‌های عمرانی، کشاورزی و شهری وارد کرده، اما سوگمندانه نهایتاً این آب‌ها بدون بهره‌برداری از دست رفته است!

باران، وقتی در بستری بدون آمادگی فرود می‌آید، به نقمت بدل می‌شود. در سیستان‌و‌بلوچستان، همین آب سرگردانِ سیلاب‌های پارسال، می‌توانست بهتر استفاده شود؛ چاه‌ها را پر کند، تالاب‌ها را جان بخشد، پوشش گیاهی را از مرگ نجات دهد؛ اما چون مهار نشد، به حادثه‌ای خسارت‌بار تبدیل شد. در فارس، که در سال‌های اخیر بسیاری از تالاب‌های خود را از دست داده، و در خراسان، که با فرونشست زمین و بحران حفر چاه‌های غیرمجاز درگیر است، این بارش‌ها به‌جای آنکه جانی دوباره به زمین تشنه ببخشند، زیرساخت‌های حیاتی، راه‌ها، قنوات و کشتزارها را به نابودی کشانده‌اند.

بدین‌سان، تضاد طبیعیِ ثبت‌شده در آمارها ــ هم‌زمانی خشکسالی‌های کمرشکن با سیلاب‌های مخرب ــ در حقیقت بازتابی از تضاد نهادی، برنامه‌ای و ذهنی در نظام مدیریت منابع آب کشور است. تا زمانی که این تضاد بنیادین رفع نگردد، بارش نیز مقدمه‌ای برای حیات نیست، بلکه پیش‌درآمدی برای خسارت خواهد بود.

ضرورت بازمهندسی و درس‌گرفتن از اشتباه‌ها

قرار داشتن در منطقه خشک و نیمه‌خشک، کاهش منابع آب، افت سفره‌های زیرزمینی، پایین بودن بهره‌وری در کشاورزی، فرونشست زمین و تخریب منابع خاک، همگی ابرچالش‌هایی است که شرایط جدیدی پیش روی ما گذاشته است. در چنین شرایطی، تکیه بر روش‌های سنتی و تکرار مسیرهای ناموفق گذشته سودی ندارد، بلکه می‌تواند بحران را عمیق‌تر کند. بر روی رودخانه‌های خشک، دیگر نمی‌توان سد زد؛ باید بپذیریم که ساختارهای کهنه و روش‌های گذشته دیگر پاسخ‌گو نیستند و نباید با تعصب و تصلب به آن‌ها متوسل شد. در ضرورت بازمهندسی ساختار سازمانی، و چابک کردن دولت تردید نباید کرد. زیرسؤال بردن مبانی علمی، مرثیه‌سرایی یا سیاه‌نمایی برای وقوع بحران و مشکلات آبی و انداختن تقصیر به گردن دیگران توسط برخی از عوامل ایجاد بحران، نه آب رفته را به جوی بازمی‌گرداند و نه آینده را تغییر می‌دهد. تنها راه پیش‌رو، تغییر رویکرد، اقدام به‌موقع و درس‌گرفتن از اشتباه‌های گذشته است.

بسیاری از مناطق کشور که همواره با کم‌آبی مواجه‌اند، در سال‌های اخیر چندین بار شاهد وقوع سیلاب‌های شدید بوده‌اند. این سیلاب‌ها، هرچند خسارت‌هایی به زیرساخت‌ها و معیشت مردم وارد کرده‌اند، اما در عین حال فرصتی بی‌بدیل برای رفع شرایط کم‌آبی و مدیریت بهتر منابع آب هم بوده‌اند. اگر با دیدی جامع و آینده‌نگر به این پدیده‌ها نگاه کنیم، درمی‌یابیم که می‌توان از دل همین بحران‌ها، راهی برای تاب‌آوری و پایداری ساخت.

راه‌حل، انجام اقدامات آبخیزداری و آبخوان‌داری بصورت غیرمتمرکز و با مشارکت مردم است. این دو رویکرد ــ یعنی مدیریت هوشمندانه و علمی رواناب‌ها و سیلاب‌ها ــ سال‌هاست که امتحان خود را پس داده‌اند و در بسیاری از مناطق به‌عنوان راهکاری مؤثر برای مقابله با خشکسالی و افزایش ذخیره منابع آب به‌کار گرفته شده‌اند. در زمان ترسالی و بارندگی، باید برنامه‌ریزی دقیق منجر به اقدام مشارکتی برای ذخیره‌سازی آب، تقویت سفره‌های زیرزمینی و بهره‌برداری از منابع آب غیرمتعارف شود.

با این اوصاف، استراتژی مدیریت منابع آب برای جبران آثار خشکسالی، کم‌آبی و افت منابع، بطور مستقیم با «مدیریت سیلاب‌ها» مرتبط می‌شود. این راهبرد شامل دو دسته اقدامات کوتاه‌مدت و بلندمدت است. اقدامات بلندمدت، مانند استفاده از فناوری‌های نوین، تغذیه مصنوعی منابع زیرزمینی و اصلاح الگوی کشت و کشت در محیط کنترل شده، به کاهش آسیب‌پذیری سیستم‌های آبی، کشاورزی و تولید کمک می‌کند؛ و اقدامات کوتاه‌مدت مانند آمادگی اضطراری و اجرای طرح‌های موقتی در شرایط بحرانی، امکان واکنش سریع‌تر و کاهش خسارات را فراهم می‌سازند.

باید پذیرفت که نگاه جامع به موضوع و استفاده از آبخیزداری و آبخوان‌داری، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی برای بقاء و تاب‌آوری کشور در برابر تغییرات اقلیمی است. سیلاب را می‌توان تهدید قلمداد کرد و هرساله از خسارت آن آسیب دید، یا به عنوان فرصتی برای نجات آینده از آن بهره‌‌مند شد. این انتخاب ماست.

الزامات این نگاه جامع و این رویکرد حلال مسئله، در یادداشت‌های بعدی تشریح خواهد شد.

انتهای پیام/

✅ آیا این خبر اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید.
[کل: 0 میانگین: 0]